۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

بتهوون

بتهوون، خالق ناشنوای آثار ماندنی در عالم موسیقی

Beethoven

بیوگرافی : «لودویگ‌ فان بتهوون» در ۱۷ دسامبر سال ۱۷۷۰ در شهر بن دیده به ‏جهان گشود. پدر او «یوهان» نوازنده دربار بن بود که علاقه‌ دیوانه‌واری به مشروب داشت. ‏از مادر بتهوون همیشه به عنوان بانویی مهربان، باشخصیت و خوش‌قلب یاد می‌‌شود. ‏بتهوون از مادر خود به عنوان بهترین دوست خود یاد می‌‌کرد.‏ بتهوون در همان اوایل کودکی به موسیقی علاقه‌ نشان داد و پدرش روز و شب و گاه به ‏‏‌زور کتک به تعلیم وی همت گماشت. شکی نبود که این کودک استعداد خدادادی داشت ‏و پدرش پرورش موزارت دیگری از وی در سر می‌‌پروراند.‏

لودویگ برای آموختن ارگ و ترکیب‌های موسیقیایی نزد موسیقیدان بزرگی چون «گوتلوب نیفه» به تحصیل پرداخت‏‎. ‎در ژوئن ۱۷۸۴ و به سفارش نیفه، لودویک در حالی که تنها ۱۴ ‏سال داشت به عنوان نوازنده‌ ارگ در دربار «مارکسیمیلیان فرانز» عضو هیئت گزینش شهر ‏کوگولن منصوب شد‎ ‎‏ و سپس ساکن شهر وین شد.‏

شخصیت : بتهوون بیشتر اوقات با خویشاوندان و بقیه مردم نزاع و به تلخی برخورد ‏می‌کرد. شخصیت بسیار مرموزی داشت و برای اطرافیانش به مانند یک راز باقی ماند. ‏لباسهایش کثیف و به هم ریخته بود. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی می‌کرد. ‏بسیار تغییر مکان می‌داد. طی ۳۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگی‌اش را ‏تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بی‌دقت بود و اکثر اوقات مشکل
مالی داشت.‏

بتهوون هیچگاه در خدمت اشراف وین نبود. بر این اعتقاد داشت که هنرمندان به اندازه ‏اشراف قابل احترام‌اند. ‏
وِجهه او به قدری بزرگ بود که وقتی در سال ۱۸۰۹ تهدید کرد که پستی را خارج از اتریش ‏خواهد پذیرفت، سه نفر از نجبا ترتیبات خاصی برای نگهداشتن وی در وین به عمل آوردند. ‏

بتهوون شیوه زندگی خاصی را برای خود انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه ‏داد ، به جای کار برای کلیسا یا دربار ، به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از ‏برگذاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عده‌ای از اشراف که به ‏توانایی او پی برده بودند و به او می‌دادند، تأمین می‌کرد.‏


Beethoven

ناشنوایی و تئوری‌ها :‏ در ۲۸ سالگی شنوایی بتهوون رو به نقصان گذاشت ، در آغاز وی از تینیتوس رنج می‌برد و ‏برای عیان نشدن کم‌شنوایی از مکالمات اجتناب می‌کرد ، در اوایل بیماری وی از سمعکی ‏استفاده می‌کرد که به وسیله نوار سری که می‌بست مخفی می‌شد و دست‌هایش را ‏برای کارهایش آزاد می‌گذاشت. اما در ۴۴ سالگی بتهوون کاملا کر شده بود.‏
احتمال فراوان دارد که آسیب شنوایی بتهوون به خاطر فشرده شدن عصب هشتم به ‏خاطر بیماری پجت باشد ، سر بتهوون کاملا بزرگ بود و پیشانی کاملا برجسته‌ای ‏داشت ، آرواره بزرگ و چانه جلوآمده‌ای داشت ، ویژگی‌هایی که با بیماری پجت ‏سازگارند. نوشته‌ها نشان می‌دهند که به خاطر بزرگ شدن استخوان‌ها کلاه و کفشش ‏دیگر اندازه‌اش نبود.‏

البته در فیلم محبوب جاودان ‏Immortal Beloved‏ که بر اساس زندگی بتهوون ساخته شده است ، سه تئوری به عنوان دلایل کاهش شنوایی بتهوون مطرح شده است :‏
نوروسیفیلیس ، آسیب‌هایی که به خاطر افتادن‌های متعدد و سایر آزار و اذیت‌های پدر بتهوون در کودکی متحمل شده بود و بلاخره اتواسکلروزیس. ‏

این سه تئوری متعاقب اتوپسی که در وین در ۲۷ مارس ۱۸۲۷ روی جسد بتهوون انجام ‏شد انجام شد ، تا حد زیادی اعتبار خود را از دست دادند. کالبدشکافی بتهوون به وسیله کارل روکیتانسکی انجام پذیرفت که لقب پدر آناتومی آسیب‌شناسانه را هم بر خود دارد.‏ روکیتانسکی در حین تشریح بتهوون متوجه جمجمه پرچگال یکنواخت و ضخیم و اعصاب شنوایی چروک‌خورده شد ، که در بیماری پجت دیده شوند ، به علاوه مطالعات بعدی شواهدی از آرتریت شریان‌های شنوایی و یا اوتیت مدیای مکرر را نشان ندادند.‏ بنابراین با توجه به این شواهد بهترین تئوری برای توجیه علت ناشنوایی بتهوون همین بیماری پجت است.‏

مختصری درباره بیماری پجت : بیماری پجت ‏Paget‏ که به آن استئیت دفورمان هم گفته می‌شود ، یک بیماری غیربدخیم است که باعث افزایش جذب استخوانی و در پی ‏آن رسوب یک ماتریکس استخوانی پرچگال و بی‌نظم می‌شود که به طور غیرمؤثر کانی ‏شده است.
منشأ بیماری نامشخص است و غالبا مبتلایان به آن بی‌علامتند. در بیماران ‏علامت‌دار بر حسب استخوانی که درگیر شده علایم متغیرند : درد استخوانی ، سر درد ، ‏کاهش حی شنوایی یا بینایی از جمله علایم بیماری هستند. تشخیص معمولا به وسیله ‏رادیوگرافی انجام می‌شود و بیس‌فسفونات‌ها درمان معمول بیماری هستند. ‏

افسردگی : به دنبال ناشنوایی بتهوون به شدت افسرده شد و به الکل پناه برد. همین ‏افسردگی بود که باعث مهاجرت وی از وین به شهر کوچکی در اتریش به نام Heiligenstadt‏ شد ،جایی که در آنجا مقاله‌ای مشهور به رشته تحریر درآورد و در آن نوشت که او اگر به عنوان یک موسیقیدان دیگر توانایی شنیدن نداشته باشد دیگر دوست نخواهد داشت که به این زندگی ناعادلانه ادامه دهد. ‏ اما عشق وی به موسیقی مانع از خودکشی شد و بتهوون دریافت که هنوز زوایای ‏بسیاری از موسیقی را کشف نکرده است؛ به همین دلیل نه تنها خودکشی نکرد بلکه به ‏وجود علم به این که ناتوانی جسمی وی روزبه‌روز بدتر خواهد شد آثار بسیار زیادی از خود ‏به یادگار گذاشت.‏ سونات‌های استثنایی وی برای پیانو مثل توفان و اپوس ۳۱، سمفونی شماره‌ ۲و۳ ، ارویکا ‏و سمفونی نهم در این دوران خلق شدند. در واقع شمار قابل توجهی از آثاری جاودانی که ‏از ذهن بتهوون نشأت گرفت ، هیچگاه به وسیله خود وی شنیده نشد.‏
سمفونی نهم : در دوره‌ای که بتهوون سمفونی شماره ۹ را می‌ساخت کاملا ‏ناشنوا بود و از ناشنوایی احساس شرم می‌کرد و گوشه گیری اختیار می‌کرد.‏
بتهوون علاقه خاصی به شیلر داشت و در سمفونی شماره ۹ نیز شعر "در ستایش ‏شادی" او را استفاده کرد.‏

ساخت سمفونی شماره ۹ دو سال طول کشید (از سال ۱۸۲۲ تا ۱۸۲۴) و اولین بار در ‏می ۱۸۲۴ در وین به روی صحنه رفت. ‏ سند معتبری وجود دارد مبنی بر اینکه وقتی این شاهکار وی اجرا می‌شد ، در هنگام کف ‏زدن و تشویق بی ‌امان حضار وی قادر به شنیدن صدای تشویق نبود و با اشاره اطرافیان ‏وی به عقب برگشت تا متوجه تشویق تماشاچیان بشود ، در این لحظه وی به حدی متأثر ‏شد که ناخود‌آگاه گریست. ‏

UP نامزد جايزه اسکار بهترين فيلم سال مي‌شود

بالا نامزد جايزه اسکار بهترين فيلم سال مي‌شود
با افزايش تعداد نامزدهاي اسکار بهترين فيلم به 10 نامزد، پيتر داکتر کارگردان انيميشن سينمايي "بالا" اميدوار است فيلم او نخستين انيميشني باشد که پس از "ديو و دلبر" سال 1991 نامزد اسکار بهترين فيلم مي‌شود.

UP

رويترز اعلام کرد: با نزديک شدن به زمان اعلام اسامي نامزدها و برگزاري هشتاد و دومين دوره مراسم اهداي جوايز اسکار بسياري از کارشناسان پيش‌بيني مي‌کنند انيميشن بسيار موفق "بالا" با جلب نظر تماشاگران و منتقدان بتواند يکي از 10 فيلم نامزد دريافت جايزه اسکار بهترين فيلم سال لقب بگيرد.

"بالا" از زمان اکران گسترده در سينماهاي جهان از ماه مه تا امروز بيش از 500 ميليون دلار فروخته و از تحسين‌شده‌ترين فيلم‌هاي سال 2009 سينماي جهان است که توانسته نظر مثبت 98 درصد منتقدان را در سايت معتبر روتن توميتوز از آن خود کند. ضمن اينکه نمره فيلم در سايت متاکريتيک هم 88 از 100 است.

اما "بالا" که نسخه‌هاي دي وي دي آن از ديروز سه‌شنبه وارد بازار شد براي حضور در ميان 10 نامزد نهايي اسکار بهترين فيلم راهي سخت پيش رو دارد. آکادمي علوم و هنرهاي سينمايي از سال 2002 که رشته اسکار بهترين انيميشن را بنيان نهاده، هيچ انيميشني را در حد حضور در ميان نامزدهاي اسکار بهترين فيلم ندانسته است.

در واقع انيميشن "ديو و دلبر" در تاريخ هشتاد و يک ساله اعطاي جوايز اسکار تنها فيلم انيميشن است که در رشته بهترين فيلم نامزد دريافت جايزه اسکار شده است. اما داکتر به اعضاي راي‌دهنده آکادمي اسکار پيشنهاد مي‌کند انيميشن رايانه‌اي "بالا" را همانگونه ببينند که ديگر فيلم‌ها را مي‌بينند و به تلاش همکاران او در توليد اين فيلم توجه کنند.

وقتي آکادمي اسکار در ماه ژوئن اعلام کرد از سال 2010 تعداد نامزدهاي اسکار بهترين فيلم به 10 فيلم افزايش مي‌يابد، برخي بر اين اعتقاد بودند که اين اقدام تلاشي است براي مهيا کردن زمينه ورود انواع فيلم‌هاي سينمايي به اين عرصه و شايد بتوان از هشتاد و دومين دوره مراسم اعطاي جوايز اسکار بتوان فيلم‌هاي انيميشن را هم در اين بخش در نظر گرفت.

نسخه دي وي دي فيلم سينمايي "بالا" با ويژگي‌هاي جالب توجه به بازار آمده است؛ از جمله تفسيري از داکتر و باب پيترسن ديگر کارگردان فيلم به همراه يک فيلم کوتاه درباره شخصيت دوگ، سگي که در فيلم ايفاي نقش کرده است. به گفته داکتر، چشم‌هاي جان لسه‌تر مدير ارشد استوديوهاي ديسني و پيکسار با شنيدن داستان فيلم پر از اشک شده است.

Www.BazarMusic.Net

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

Dimmu Borgir

بیوگرافی Dimmu Borgir

Dimmu Borgir

در سال 1993 کار خود را شروع کرد.در ابتدا Erkekjetter Silenoz گيتار، Shagrath خواننده و Tjidalv هم گيتاريست و هم درامر گروه بود و Aarstad کيبرد و Tristan بيسيست گروه بودن. ارنجي که باراها تغيير کرد. نواي کيبرد در آهنگ هاي گروه زيبايي او رو افزايش ميده حتي خيلي جاها هدايت کار رو به دست ميگيره ، تا جايي که گيتاريست ها در امتداد اون ميزنن. خيلي جاها کاملا بر عکس. کيبرد در امتداد گيتارها کار ميکنه با اين وجود DIMMU BORGIR عظمت و بزرگي خاصي در موسيقي بلک متال جهان دارد. ابتدا اشعار رو به زبان نروژي نوشته شده بودند که بعد به زبان انگليسي تبدبل شد چون DIMMU ميخواست کاري جهاني ارائه بده. مانند همه گروه ها ابتدا با دادن يک DEMO کارشون رو آغاز کردند. درسته که اين DEMO راضي کننده نبود ولي در کنسرت ها و اجرا هاي زنده تونست نامي از خود بجا بزاره تا جايي که اولين کار رسمي خود رو به نام FOR ALL TID منتشر کردند که از نظر تاکتيک مورد قبول بود. گروه بعدها البوم For All Tid رو با اضافه کردن يک Track به آلبوم قبلي دوباره منتشر کرد. در همين زمان روي آلبوم بعديشون کار ميکردن. آلبوم Godless Savage Garden که ضعيف تر از کارهاي بعدي گروه بود.

Dimmu Borgir

اونها کنسرت هاي زيادي بخصوص در اروپا اجرا کردند. ديگه DIMMU جاي خودشو بين طرفداران باز کرده بود. تمام سعي بر آلبوم بعدي بود. Enthrone Darkness Triumphant.... کار بعدي بود که بهترين آلبوم گروه چه از نظر هواداران و چه از نظر تکنيک. از تمام کارهاي قبلي بهتر و پرفروش تر که چند هزار نسخه آن فقط در نروژ فروخته شد.کار بسيار زيبايي است که به عقيده هواداران و منتقدان از بزرگترين کارهاي Scandinavian metal که تا الان وجود داشته ميباشد. DIMMU با اين آلبوم ديگه کامل شناخته شده بود. بعد از اين ارنج گروه تغيير کرد. عوض شدن کيبرديست گروه به دليل مشکلات داخلي با يه نوازنده زن که دوام چنداني نداشت و ترک درامر به خاطر بچه دار شدن! جاي درامر قبلي گروه دراميست آن زمان Cradle Of Filthجاي اونو گرفت و اين DIMMU BORGIRعمل باعث بهتر شدن کار گروه شد به خاطر خشونت ذاتي و قدرتي که در نوازندگي اون وجود داشت. محکم، خشن و زيبا. اين گروه تقريبا با باقيه گروههاي Black/Death فرق داره مثل DEATH و METALLICA در سبک خودشون. و ميشه اينو مديون کيبرد ، و خواننده گروه دونست. گيتاريستهاي گروه به واقع زيبا کار ميکنن. به اقتضاي آهنگ در طول کار سرعتشون کاملا در نوسانه.

DIMMU يکي از بهترين گروه هاي نروژ است. گروهي که در نوع خودش چيزي متفاوت از BLACK\DEATH رو نشون داد طوري که حتي کساني که طرفداره BLACK\DEATH نيستند باهاش حال ميکنند. DIMMU BORGIR رو ميشه نمونه درست و خوب BLACK\DEATH دونست.

نکاتی در مورد Dimmu Borgir

کلمه DIMMU BORGIR از نام یک ناحیه غیر طبیعی آتشفشانی در شرق در یاچه MYVTAN در ایسلند گرفته شده . DIMMU به معنای تاریک و BORGIR به معنای قلعه و دژ است . دیمو برگر گروهی بود که در اوج کار گروههایی مثل CRADLE OF FILTH ، EMPERROR و ...به موفقیت رسید و تبدیل به یکی از معروف ترین گروههای بلک متال شد .

معرفی اعضای گروه DIMMU BORGIR از ابتدا تا الان :

Shagrathبا نام واقعی stain thorensen از سال 1993 تابحال خواننده گروه است و در گروه گیتار ، درام ، بیس هم زده . او سابقه همکاری با گروههای fimbulwinter ، ragnarock ، nocturnal bleed را دارد .
Silenoezبا نام واقعی sven alte kopperud از سال 1993 تا الان گیتاریست گروه بوده و سابقه همکاری با گروههای kosmos rost ، malefic ، nocturnal bleed را دارد .
Galder با نام واقعی tomas rune Andersen از سال 2000 تا الان گیتاریست گروه است و سابقه خواندن و نواختن در گروههای old mans child و dodheimsgard را دارد .
Mustis با نام واقعی oyvind mustafaria از سال 1998 تا الان برای گروه کی برد می زده و سابقه فعالیت در گروه superia را دارد .
Nicholas barkerاز سال 1999 تا الان برای گروه درام زده و سابقه فعالیت در گروههای cradle of filth ، borknagar ، old mans child و lock up را دارد .
Vortex با نام واقعی simen hestnaes از سال 2000 تا الان بیسیست و بک وکال گروه بوده و سابقه همکاری با گروههای arcturus ، borknagar ، souls و lamenrted را دارد .
Archon با نام واقعی lars haider در سال 2000 برای گروه گیتار زده و سابقه فعالیت در گروههای enslavement ، malificum ، noctuneral را دارد .
Tjodalv با نام واقعی keneth akesson از سال 1993 تا 1999 در گروه درام زده و سابقه فعالیت در گروههای old mans child و susperia را دارد .
Astennu با نام واقعی jammie stirson از سال 1997 تا 2000 در گروه گیتار زده و سابقه همکاری با گروههای kovenant lord kaos و carpe tenebrum را دارد .
Nagash با نام واقعی stain arnesen از سال 1997 تا 1999 در گروه گیتار زده و سابقه همکاری با گروههای carpe tenebrum kovenant و troll را دارد .
Jens peterاز سال 1996 تا 1997 گیتاریست گروه بوده و سابقه همکاری با گروه خاصی را ندارد .
Brynjard Tristan از سال 1993 تا 1996 بیسیست گروه بوده و سابقه همکاری با old mans child و mortician را دارد.
Stain aarastadاز سال 1993 تا 1997 برای گروه کی برد و پیانو می زده و سابقه همکاری با گروه enthrall را دارد .
Kimberly goss : femaleکی بردیست معروفی که سابقه همکاری با گروههای children of bodom ، therion ، ancient و synergy را دارد . او در تور سال 1997 گروه برای گروه کی برد زده.
Aggressor با نام واقعی carl Michael eide در تور سال 1997 درامر گروه بوده و سابقه همکاری با گروههای ved bunes ende ، Inferno ، satyricon و ulver را دارد .
Lord aldrahn در آلبوم for all tid بک وکال گروه بوده و سابقه همکاری با old mans child و zyklon BBAND

Www.BazarMusic.Net

۱۳۸۸ آبان ۱۹, سه‌شنبه

نکات خواندنی از رامشتاین

نکات خواندنی، قدیمی و جدید از رامشتاین

Rammstein

رامشتاین (Rammstein) یکی از معروف ترین گروه های متال دنیاست که در سال ۱۹۹۴ در آلمان تشکیل شد. شروع کار به سال ۱۹۸۹ باز می گردد جایی که گیتاریست کنونی گروه Richard Z. Kruspe با فرار به آلمان غربی گروهی با نام Orgasm Death Gimmicks را تشکیل داد. در آن برهه ی زمانی او به شدت تحت تاثیر موسیقی آمریکایی و به خصوص گروه KISS بود. پس از خراب شدن دیوار برلین او دوباره به Schwerin بازگشت جایی که Till Lindemann خواننده ی کنونی گروه به کار بافندگی سبد مشغول بود و در گروه First Arsch درامر بود. در آن زمان ریچارد با Oliver Riedel بیسیست کنونی گروه که آن موقع در گروه The Inchtabokatables بود و Christoph “Doom” Schneider درامر کنونی گروه که آن موقع در گروه Die Firma بود ، زندگی می کرد. آنجا ریچارد به این نکته رسید که موسیقی که می ساخته او را ارضا نمی کند و به نظرش مطلوب نیست. او به دنبال صدایی شبیه صدای ماشین کمباین در خیالاتش بود. این سه نفر با این زمینه ها شروع به کار روی پروژه ای جدید کردند. ریچارد خیلی زود فهمید که انجام دو کار یعنی نوشتن موسیقی و شعر با هم خیلی سخت و مشکل است. از این رو از لیندمن خواست که به عضویت رامشتاین در آید. ریچارد اولین بار زمانی لیندمن را کشف کرد ، که او در حال آواز خواندن هنگام انجام کار بود.

نام گروه برگرفته از حادثه ایست که در ۲۸ آگوست ۱۹۸۸ در شهری کوچک به نام Ramstein-Miesenbach در نزدیکی Kaiserslautern روی داد. در جریان این حادثه در یک نمایش هوایی در برابر چشمان سیصد هزار بیننده ، در یکی از پایگاه های هوایی متعلق به ایالات متحده در آلمان در حالی که دو گروه از خلبانان ایتالیایی قصد ایجاد تصویر قلب در آسمان را داشتند به هم برخورد کردند. در این حادثه که با بی تفاوتی نیروهای آمریکایی حاضر همراه بود ، ۶۷ تماشاگر و ۳ خلبان کشته و ۳۴۶ نفر به طور جدی مصدوم شدند. نام گروه با یک m اضافه برداشتی از آن حادثه است.

اعضای گروه عبارتند از : Till Lindemann (آواز)، Richard Z. Kruspe (هم خوان و گیتار لید)، Paul H. Landers (هم خوان و گیتار ریتم)، Oliver “Ollie” Riedel (گیتار بیس)، Christoph “Doom” Schneider (درامز و پرکاشن) و Christian “Flake” Lorenz (کیبوردز). سبک موسیقی این گروه به آلمانی Tanz-Metall نامیده می شود که به انگلیسی Dance Metal ترجمه می شود. ترانه های این گروه اکثرا به زبان آلمانی نوشته شده اند. لیبل این گروه Universal Music Group است که چهارمین لیبل آن ها از زمان شکل گیریشان تا کنون محسوب می شود. با این که ترانه های رامشتاین منحصرا به زبان آلمانی است اما گروه در تمام دنیا طرفدار دارد و این نشان دهنده ی ارزش کار آن هاست. حالا گروه شروع به ضبط ششمین آلبوم استودیویی خود کرده که احتمالا امسال یا در سال ۲۰۰۹ عرضه می شود.

Rammstein

تقریبا تمام ترانه های رامشتاین به زبان آلمانی سروده شده اند. اگرچه گروه تا کنون ورژن های انگلیسی Engel (Angel)، Du Hast (You Hate) و Amerika هم توسط گروه ضبط شده اند. علاوه بر این بعضی آهنگ های رامشتاین مانند Amerika ، Stirb nicht vor mir (Don’t die before I do) و Moskau (Moscow) فقط شامل اشعار آلمانی نمی شوند و در آن ها حتی از اشعار روسی نیز استفاده شده و Te quiero puta! (I want you, Whore!) هم کاملا به اسپانیایی سروده شده است. Oliver Riedel بیسیست گروه در این مورد می گوید : «زبان آلمانی ، به درد موسیقی هِوی متال می خورد. فرانسوی زبان عشق است ولی آلمانی زبان خشم و عصبانیت.» اشعار رامشتاین توسط خواننده ی آن ها سروده می شود.

در جاهای مختلف شنیده می شود که رامشتاین گروهی است که اعتقاد به فاشیسم دارد . اینکه دارد یا نه بر من هم پوشیده است اما گروه این موضوع را تکذیب کرده و تآکید کرده که با سیاست کاری ندارد . ؟!؟! کاور اصلی آلبوم Herzeleid عکس اعضای گروه بود بدون لباس ( البته بالا تنه ) منتقدان این حرکت گروه را مذموم دانسته و معنی این حرکت آنان را نژاد پرستی دانستند و آنان را متهم ساختند .


آهنگ LINKS 234
آهنگ های این گروه اکثرا با زبان استعاره و ایهام است که همین مطلب باعث شده برچسب نئونازی بودن بر آنها بخورد اما در این آهنگ آنها به این موضوع اعتراض می کنند و خود را چپ گرا و نه راست گرا عنوان می کنند. به جای گفتار رایج آلمانی برای 2 (zwei) در این آهنگ Zwo گفته می شود که هم به آهنگین تر شدن آهنگ کمک می کند و هم یاد آور زبان نظامیان آلمانی است. در موزیک ویدیوی آهنگ هم جنگ میان گروه مورچه ها و یک گروه سوسک ها به نمایش در می آید و کلا آهنگ تم جنگی دارد.

در آپریل سال 1999 مشخص شد که دو تن از عاملین قتل عام در مدرسه کلمباین از طرفداران رامشتاین هستند . آن دو اظهار کردند که رامشتاین گروه مورد علاقه آنان است . بعد از این ماجرا رامشتاین آماج حملات شدید محافظه کاران و مسیحیان آمریکا قرار گرفت و از طرف آنان متهم به تآثیر شیطانی !!! بر این دو نفر شد . همچنین رسانه های آلمانی مدعی شدند خواننده گروه مقلد آدولف هیتلر است !!! . اعضای گروه در مقابل تمام این موارد بیانیه زیر را صادر کردند :

" اعضای گروه رامشتاین اظهار تآسف و همدردی خود را در مورد حادثه تراژیک اخیر در دنور آمریکا اظهار می دارند . آنها آرزو می کنند که برای همگان مشخص شود که محتوای لیریک و اعتقادات سیاسی خاصی ندارند که بتواند یک همچین رفتاری را بدنبال داشته باشد . مضافآ بر اینکه اعضای گروه خودشان متآهل و دارای فرزند می باشند و می کوشند سلامت را القا کنند نه مرگ های اینچنینی را . "

ویدئوی Ich Will که در آن آعضای گروه در نقش تروریست ظاهر شدند در روز 10 سپتامبر 2001 یعنی دقیقآ یک روز قبل از حادثه 11 سپتامبر منتشر شد و از سوی بسیاری از سیاستمداران و روسای رسانه ها محکوم شد . آنان خواستار حذف کامل پخش این ویدئو شده بودند .
<< بدنبال بحران گروگان گیری در مدرسه بسلان روسیه در سال 2004 مسئولین روسی ]نیز[ ادعا کردند که گروگان گیران به موسیقی رامشتاین گوش می دانند !!!!
از اعضای گروه در پی این اظهارات مسئولین روسی بیانیه ای به شرح زیر صادر کردند :
" صحبت های زیادی در این مورد شد اما اگر در مردم احساسات رادیکالی وجود داشته باشد هیچ چیز نمی تواند آنها را بیدار کند یک نقاشی یک عکس هیچ چیزی . این تنها یک اتفاق برای موسیقی ما بوده است . مهم اینست که در مورد دلائل رخ دادن این حادثه و اینکه چه عواملی آنها را به این کار وادار ساخته فکر کنید اینکه چطور آنها تبدیل به حیواناتی وحشی شدند نه به سلیقه آنها در موسیقی . زمانی که چنین اتفاقاتی رخ میدهد میگوئید خوبه [Okay] بهتر است هنرمندان را مقصر جلوه دهیم مانند یک تکه کثافت . موسیقی ما ساخته می شود تا خشم را انتشار دهد و مردمی که به آن گوش می کنند واقعآ به آن احتیاج دارند و گاهی این خشم را اینگونه بروز می دهند ولی این گناه ما نیست . آیا می بایست ما ساخت موسیقی خشنمان را بدلیل اینکه افرادی بد ممکن است از آن خوششان بیاید متوقف کنیم ؟ "

وقتی در اکتبر 2004 ویدئوی Mein Teil منتشر شد بحث قابل توجهی را در آلمان بدنبال داشت . این ویدئو با طنز تاریکش اشاره به Armin Meiwes ( نام قاتلی آدمخوار است که در سال 2004 محکوم شد) داشت . در این ویدئو اعضای گروه که به گردنشان قلاده بود توسط فردی ترانس وستیت در لجن چرخانده می شوند . انتقادات زیاد آلمانی ها نه تنها باعث توقف موسیقی آنها نشد ( حتی نوعی تبلیغ برای آهنگ شد ) بلکه آهنگ به مقام دوم چارت آلمان رسید .
ویدئوی Mann Gegen Mann نیز سر و صدای زیادی به پا کرد . در این ویدئو تمام اعضا بجز وکالیست لخت مادرزاد هستند . همچنین مردان لخت زیادی در این ویدئو ظاهر میشوند بدون اینکه آلت تناسلی آنها معلوم باشد . این ویدئو بدون ساسنور در MTV پخش شد . این ویدئو در آلمان پس از ساعت 10 شب پخش می شد.

Www.BazarMusic.Net

ماهنامه موسيقي ايرانيان

دانلود رایگان - اولين شماره ماهنامه موسيقي ايرانيان

اولین شماره ماهنامه موسيقي ايرانيان منتشر شد. این ماهنامه از بخش های مختلفی همچون اخبار موسيقي ايران و جهان، مصاحبه هاي اختصاصي ، گزارش و يادداشت، نقد و بررسي آلبوم هاي جديد منتشر شده ، همراه با بزرگان موسيقي ايران ، گزارش های تصویری و پرونده موسيقايي تشكيل شده است.

خالکوبی های توپاک

در مورد خالکوبی های یك رپر معروف به نام تووپاک

TUPAC

جلوي بدن

1."Makaveli" (روی گردن نوشته شده)
2.عکس یکی از ملکه های مصری به نام Neferetiti و زیرش نوشته شده " 2Die 4"
"2Pac".3
4. روی بازو عکس یک جمجمه
5. عکس یک جمجمه و دو استخوان به صورت ضربدری زیرش و زیر این ها نوشته شده"heart less" یعنی "بی احساس"
6. روی ساعد نوشته شده "Notorious"
7. روی شکمش نوشته شده "Thug life" که جای I با عکس گلوله عوض شده.
8. عکس یک کلاش که زیرش نوشته شده "50 Niggaz"
9. عکس یک پلنگ سیاه که نشان دهنده ی احترامش به تلاش های خانواده اش در گروه Black Panter است.
10. عکس مسیح در حالی که روی یک صلیب در حال سوختن است و زیرش نوشته "only god can judge me" یعنی "فقط خدا میتونه بر من قضاوت کنه."
11. "Out Law"

پشت بدن

.12صلیبی که وسطش نوشته شده "بخش 18:11"(منظور بخش 18:11 انجیل بوده) که پس از بررسی میبینیم که در این بخش انجیل نوشته:‌ "حالا من میدانم که خدا یکتا بهتر از دیگر خدایان است : زمانی که دیگران معامله کردند او سربلند بالای آنها بود."

13. عکسی از صورت خندان که زیرش نوشته"smile now" یعنی "حالا بخند"
14. "Ballin'"
15. عکس تاجی که زیر آن نوشته شده "Boss Playaz" یعنی رییس بزرگان
16. در میان شانه ها نوشته شده "Fu*k the World" یعنی "خودتون بهتر میدونید که یعنی چی!"
17. عکسی از صورت گریان که زیرش نوشته شده "Cry later" یعنی "بعدا گریه کن"
18. در پشت بازو ی راستش نوشته شده "MOB" که مخفف "Money over Bi*ches" هستش که یعنی "پول برای ج*ده"

Www.BazarMusic.Net

آخرین فیلم مایکل جکسون اکران شد

آخرین فیلم مایکل جکسون اکران شد

سینماها در سراسر جهان اکران فیلمی را آغاز کرده اند که بر اساس صد ساعت فیلم ویدیویی تهیه شده است که در حین تمرین های مایکل جکسون برای اجرای آخرین کنسرتش فیلمبرداری شده بود.اولین اکران ها به طور همزمان در شمار زیادی از شهرهای مهم جهان، از جمله لندن و لس آنجلس، برگزار شد که در هر یک از آنها ستارگان بین المللی سینما و موسیقی شرکت داشتند.در چند روز آینده فیلم "همین است" ("This is It")، در 110 کشور جهان به نمایش در خواهد آمد.بسیاری از دوستداران مایکل جکسون برای چند روز متمادی در صف بوده اند تا برای اولین سانس هایی که این فیلم در سینماها نشان می شود، بلیط بخرند.اما عده ای دیگر از این فیلم انتقاد و استدلال کرده اند که بر وضعیت بد جسمانی مایکل جکسون سرپوش گذاشته است.این افراد یک حرکت گروهی را آغاز کرده اند به نام "همین نیست."

مایکل جکسون در ماه ژوئن و در سن پنجاه سالگی به علت مصرف بیش از حد دارو درگذشت؛ پلیس مرگ او را به عنوان قتل تحت بررسی دارد.او آخرین چهار ماه زندگی اش را وقف تمرین برای برگزاری آخرین مجموعه کنسرت های خود کرده بود.بیش از هشتصد هزار بلیط برای این کنسرت ها فروش رفته بود و سازمان دهندگان گفته بودند کنسرت ها "پرهزینه ترین و به لحاظ فنی پیشرفته ترین کنسرت های زنده در تاریخ موسیقی است."

فقط دو هفته مانده بود که اولین شب کنسرت ها اجرا شود که اعلام شد مایکل جکسون درگذشته است.فیلم مستند "همین است" فقط برای دو هفته نمایش داده می شود.شرکت ژاپنی سونی پانزده هزار نسخه از این فیلم را توزیع خواهد کرد.

90 ميليون تومان دستمزد

باز هم رقم دستمزد محمدرضا گلزار خبرساز شد
90 ميليون تومان دستمزد براي 3 روز بازیگری در نقش ملک‌الموت

محمد رضا گلزار

بار دیگر رقم دستمزد بازيگر موفق و پول‌ساز سینمای ایران خبرساز شد. در روزهاي اخير خبری نقل محافل مختلف سینمایی است که می‌گویند او براي 3 روز بازي در يك نقش سينمايي 90 ميليون تومان دستمزد دريافت كرده است. در این باره خبرها و تحلیل‌های مختلفی مطرح است. به گزارش روزنامه جام جم و چند رسانه دیگر «اين بازيگر كه اين روزها فيلمي‌ ملودرام با بازي وي در دو نقش روي پرده است، در فيلم جديد خود كه ساخته كارگرداني جوان است در نقش يكي از فرشتگان ظاهر شده است. وي طبق توافق با تهيه‌كننده فيلم براي هر روز بازي در اين فيلم 30 ميليون تومان دستمزد خواسته كه تهيه‌كننده نيز اين مبلغ را به وي پرداخت كرده است. »این اولین بار نیست که رقم دستمزد بالاي اين بازيگر در سال‌هاي اخير با واكنش‌هاي مختلفي از سوي تهيه‌كنندگان سينما و محافل سینمایی مواجه شده و جالب این‌جاست که خبر دریافت دستمزد بابت کاری مشروع و حقوقی مثل بازیگری با ایما و اشاره منتشر می‌شود؛ مثل یک شایعه یا عمل خلاف که انگار جرم است یا اتهامی‌ست که نباید نام مرتکبش را اعلام کرد! سایت سینمای ما برخلاف رسانه‌های دیگر نام این ستاره سینما را هم در خبرش اعلام می‌کند، چون به هیچ‌وجه فکر نمی‌کنیم دریافت دستمزد بالا برای هر کاری جرم باشد، مگر این‌که تهیه‌کننده یا بازیگر این رقم را تکذیب کنند.

البته گمان می‌کنیم نیازی نیست که بگوییم این بازیگر محمدرضا گلزار است که مدتي پيش هم دستمزد 70 ميليوني‌اش براي حضور در يكي از فيلم‌هاي روي پرده (دو خواهر)، واكنش‌هاي تند بی‌دلیل و غیر موجهي را از سوي تهیه‌کنندگان و انجمن بازيگران و بخش‌های دیگری در بدنه و مدیریت سينماي ايران به همراه داشت. جالب این‌جاست که کارگردان / تهیه‌کننده‌ای که این دستمزد را پرداخت کرده، از این رقم و از این همکاری راضی است و رقم فروش فیلم هم این روزها نشان می‌دهد که او از این همکاری سود خوبی برده است.
معاون سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي‌ به‌تازگي در مراسم معارفه مديرعامل جديد فارابي تلويحا نسبت به افزايش دستمزد بازيگران انتقاد و اعلام كرده بود اين مساله موجب افزايش ديگر هزينه‌ها در سينماي ايران شده است. با این‌که هنوز واكنشي از سوي انجمن بازيگران یا اتحادیه تهیه‌کنندگان و محافل دیگر سينماي ايران نسبت به اين دستمزد ابراز نشده، اما نکته این است که وقتی این ستاره سینما می‌تواند موفقیت فیلم‌ها را در گیشه تضمین کند، چرا نباید بخشی از این سود را به عنوان دستمزد مطالبه کند؟

به نظر می‌رسد تا زمانی‌که آمار فروش فیلم‌هایش پایین نیامده، این بازیگر حق دارد در سودی که به جیب تهیه‌کننده و سرمایه‌گذاران فیلم‌ها می‌ریزد سهم کوچکی داشته باشد. موضوع آن‌قدر واضح و بدیهی است که معلوم نیست چرا اخبار این رقم‌های دستمزد چنین واکنش‌هایی ایجاد می‌کند. مقایسه ارقام فروش چند فیلم اخیر او و رقم‌های دستمزد دریافتی‌اش می‌تواند تعادل در این بحث اقتصادی را روشن کند.

Www.BazarMusic.Net

بازار موزيك عرضه كننده Show - Film - MP

يادي از گذشته

كاريكاتوري از ويگن مربوط به سال 1353

مجله كاريكاتور 15 دي 1353

Www.BazarMusic.Net

سريال LOST را از بازار موزيك تهيه نماييد.

آخرين دستمزد 27 بازيگر سينما

آخرين دستمزد 27 بازيگر سينما

ر برنامه صبح امروز چهارسو كه با موضوع عدالت در دستمزد بازيگران سينما با حال و هواي يك 90 سينمايي روي آنتن شبكه يك سيما رفت، رضا استادي روزنامه‌نگار و منتقد سينما با عنوان كارشناس برنامه به پرسش‌هاي پدرام كريمي مجري برنامه چهارسو پاسخ داد.

استادي در اين برنامه گفت: اگر بازيگري در سينماي ما از نظر امنيت شغلي، عدم استفاده از امور تبليغاتي براي گذران مالي بازيگران، تأمين اجتماعي و ... مشكل دارد بايد مشكلات خود را در جاي ديگري حل كند و افزايش بي‌رويه دستمزدها راه‌حل درستي براي اين قضيه نيست.

وي با رد اين فرضيه كه عمر مفيد ستاره‌هاي سينما در عرصه بازيگري كوتاه است، بازيگراني مثل عزت‌الله انتظامي، علي نصيريان، محمد‌علي كشاورز و .... مثال زد كه در سنين بالا به ايفاي نقش در فيلم‌هاي مختلف مشغول هستند.

اين منتقد همچنين در بخش ديگري از صحبت‌هايش با اشاره به اينكه امروزه همه نيروهاي جوان، سينما را در بازيگري جست‌وجو مي‌كنند و كسي به سراغ رشته‌هاي فني نمي‌رود، گفت: اگر قرار است دستمزدها در سينماي ايران به رويه جهاني خود نزديك شود، اين اتفاق نبايد فقط در عرصه بازيگري رخ دهد چرا كه اينگونه سينماي ما به پيكره‌اي بدل مي‌شود كه دست و پا و سرش نحيف است و تنها شكم بزرگي دارد.

استادي در اين برنامه بالاترين و آخرين سقف پيشنهادي دستمزد برخي از بازيگران سينماي ايران را كه از طريق گفت‌وگو با چند مدير توليد و تهيه كننده به دست آورده بود بدين شرح اعلام كرد.

حميد فرخ‌نژاد 18 تا 30 ميليون تومان، پرويز پرستويي 40 تا 50 ميليون تومان، فاطمه معتمد آريا 30 ميليون تومان، ترانه عليدوستي 30 ميليون تومان، الناز شاكر دوست 35 تا 40 ميليون تومان، نيكي كريمي 45 ميليون تومان، جواد رضويان 60 ميليون تومان، ليلا حاتمي 45 ميليون تومان، باران كوثري 30 ميليون تومان، رضا عطاران 70 ميليون تومان، رضا كيانيان 30 ميليون تومان، امين حيايي 40 تا 60 ميليون تومان، مهران مديري 100 ميليون تومان، امير جعفري 30 ميليون تومان، كامبيز ديرباز 25 تا 30 ميليون تومان، مهناز افشار 40 ميليون تومان، شهاب حسيني 60 تا 70 ميليون تومان، عزت‌الله انتظامي 40 ميليون تومان، مجيد صالحي 15 تا 20 ميليون تومان، حامد كميلي 30 ميليون تومان، حامد بهداد 35 ميليون تومان، علي نصيريان 25 ميليون تومان، رضا شفيعي جم 40 ميليون تومان، اكبر عبدي 40 تا 50 ميليون تومان، محمدرضا فروتن 40 تا 60 ميليون تومان و بهرام رادان 50 ميليون تومان و هديه تهراني 100 ميليون تومان.

در بخش‌هايي از اين برنامه زنده تلويزيوني بازيگراني چون رضا رويگري، شهاب حسيني، نيلوفر خوش خلق، عباس اميري و ... به بيان ديدگاه‌هاي خود درباره افزايش دستمزدهاي بازيگري و ناعدالتي موجود در آن پرداختند.

همچنين حسين فرحبخش تهيه كننده فيلم‌هاي پرمخاطب سينمايي با اشاره به اينكه برخي از بازيگران سينماي ايران بي‌انصاف هستند، چند پاره شدن تهيه كنندگان سينما در سال‌هاي اخير را يكي از عوامل افزايش بي‌حساب و كتاب و دستمزد برخي از بازيگران دانست و گفت: سابق بر اين نوعي وحدت رويه در دستمزدهاي بازيگران از سوي اتحاديه تهيه‌كنندگان وجود داشت كه چند پاره شدن تهيه‌كنندگان و تشكيل انجمن‌هاي مختلف تهيه و توليد فيلم، اين وحدت را از بين برد.

رضا استادي كارشناس اين برنامه در جمع‌بندي مطالب خود به اين نكته اشاره كرد كه توليد سريال‌هاي تلويزيوني بلند مدت و تله فيلم‌ها در سال‌هاي اخير كه موجب شده بازيگران سينما بيشتر وقت خود را به كارهاي تلويزيوني اختصاص دهند، يكي از دلايل بالا رفتن سقف دستمزدها بوده است.

Www.BazarMusic.Net

دنیای بی نظیر TIESTO

تیستو يکي از پيشتازان سبک ترنس Trance و از مشهورترین دی جی DJ های جهان است. او فعاليت خود را در مهماني دوران مدرسه آغاز کرد.

DJ TIESTO

تیستو متولد 17 ژانويه 1969 در برداي هلند (Breda) يکي از پيشتازان سبک ترنس Trance و از مشهورترین دی جی DJ های جهان است. گرچه او در گذشته با لقب هاي مستعار مختلف فعاليت داشته، اما با نام دي جي تيستو (DJ Tiesto) شهرت و محبوبيت دارد. شهرت تيستو در اروپا بيشتر به خاطر ريميکس معروف Silence (همراه گروه Delerium با صدای Sarah McLachlan) است.

تیستو Tiesto فعاليت خود را به عنوان يک DJ حرفه اي در مهماني هاي دوران مدرسه آغاز کرد و بعد از آن در سال هاي 1985 تا 1993 خود را به عنوان يک DJ محبوب در کلوپ هاي هلند به شهرت رساند. در طي اين سال ها او آهنگ هايي تحت نام هاي مستعار "Da Joker" و "DJ Limited" توليد کرد. در "The Spock"، کلابی کوچک در "بردا" بود که او توانست با کار مداوم از 10 شب تا 4 صبح آخر هفته ها سبک کار خود را پيدا کند. در اواسط دهه 1990 او در سبک "Trance" کار مي کرد و آهنگ هايي در اين ژانر منتشر مي کرد. در سال 1997 او و "Arny Bink" در شرکت نشر موسیقی "Black Hole Recordings" همکاري خود را شروع کردند تا از کارهاي بعدي تیستو حمايت بيشتري شود.

از معروف ترين اهنگ هاي او "Flight 643","Lethal Industry","Suburban Train "و"Traffic" را مي توان نام برد."Flight 643" یکی از محبوب ترین آهنگ های رقص شد و "Lethal Industry" از زيباترين آثار ترنس در جهان است. "Suburban Train" از مشهورترين و پر انرژی ترین آهنگ هاي اوست. "Traffic" در جدول پرفروشترین های هلند در سکوی اول قرار گرفت و "Adagio for Strings" شروع کنسرت معروف سال 2003 بود.

سري آلبوم هاي هفت گانه او با نام "Magik" که با "Magik One:First Flight" در سال 1997 اغاز شد و نهايتاً با "Magik seven:Live In Los Angeles" در سال 2000 پايان یافت، جزو پرفروش ترين آلبوم هاي ترنس در جهان مي باشند. البوم چهارم او به نام "In Search Of Sunrise" شامل تعدادي ديگر آهنگ با ارزش است که انچنان استادانه ميکس شده که شنونده را در فضايي ملايم و در عين حال انرژيک قرار مي دهد.

تیستو در اواخر دهه 1990 با اجرايي در يک پارتي خانگی معروف شد، همچنين به خاطر اجراهاي 6 ساعته اش در اوايل 2000 که بدون همراهي هيچ DJ ديگري و بدون وقفه انجام مي شد. ايده اجراي تک نفره براي يک جمعيت بزرگ زماني به اوج خود رسيد که Tiesto به تنهایی (سولو) کنسرتي در سال 2003 در حضور 25000 نفر برگزار کرد. "Tiesto In Concert" رويدادي بود که موفقيت عظيمي برايش به همراه آورد. در سال های بعد این کنسرت ها در سراسر جهان با موفقیت تکرار شد. در 20 اگوست 2005 او کنسرتي در "LA Arena" لس انجلس امريکا در حضور 10000نفر از هوادارنش اجرا کرد. در 2005 او تور های موفق خود را در شرق و مرکز اروپا ادامه داد. تیستو اولين DJ در جهان است که براي سه سال پياپي بین 2002 الی 2004 به عنوان بهترين DJ در مجله "DJ Magazine" انتخاب شده است.

دی جی تیستو همچنين در افتتاحيه بازيهاي المپيک تابستاني 2004 در "Athens Hellas" اجرايي داشت که میلیونها بييننده در سرتاسر جهان شاهد آن بودند که اين خود رکوردي ديگر براي يک DJ در هر سبک و در هر زماني محسوب می شود. در سراسر جهان و به خصوص در زادگاهش هلند، فروتني و همچنين هوش و استعداد فراوان تیستو در حرفه اش، او را يک شخصیت نامدار کرده است و جايگاهي اسطوره اي به او داده است. تیستو می گوید:من از جمعيتي که در برابرم هستند انرژي مي گيرم و سعي مي کنم اين انرژي را به آنان برگردانم تا يک يگانگي و پيوستگي خلق کنم.

کنون دی جی تیستو یک موقعیتی استثنایی به عنوان مشهور ترین دی جی جهان بدست آورده و ستاره یی اسطوره ای شده است. اجرای برنامه های 6 ساعته به تنهایی و بدون وقفه، او را به عنوان سلطان سبک ترنس تثبیت کرده است. در سال 2004 آلبوم فراموش نشدنی In Search Of Sunrise که هنرمندان مختلفی را دور هم جمع کرده بود، یکی از موفق ترین آثار "دنس" در تاریخ موسیقی شد. آلبوم Elements Of Life که در 2007 منتشر شد، ژان میشل ژار و جورجیو را به یاد می آورد که هر دو از ازبنیان گزاران موسیقی الکترونیک در جهان بودند. تیستو برای آلبوم 'Elements of Life' جایزه با ارزش گرمی گرفت.

آلبوم بعدی او Kaleidoscope در اواخر سال 2009 منتشر شد. در این آلبوم هنرمندان مختلف پاپ، دنس و حتی راک با او همکاری داشته اند، نام های معروفی چون : Jónsi Birgisson از گروه آوانگارد "سیگور رز"، کل اوکرک از Bloc Party ، نلی فورتادو Nelly Furtado و حتی Calvin Harris در این اثر هنرنمایی کرده اند. بنابراین می توان حدس زد که تیستو خواسته موسیقی خود را بسط داده و بیشتر تجاری کند. اکثر آهنگ ها آوازی هستند و با سبک ترنس کمی فاصله گرفته اند. این کار تجربه جدیدی برای استاد استادان دی جی موزیک است!

كنسرت ها و MP3 آلبوم هاي Dj Tiesto را از بازار موزيك تهيه نماييد

Www.BazarMusic.Net

خودویرانگری برای رسیدن به نیروانا

زندگی و آثار کرت کوبین Kurt Cobain

کرت کوبین خواننده و بنیان‌گذار گروه راک نیروانا پنجم آوریل ۱۹۹۴ در سن ۲۷ سالگی به زندگی خود پایان داد. او که با سرعتی باورنکردنی خود را به صدر فهرست ستارگان راک رسانده بود، در اوج موفقیت و در سنین جوانی بر اثر افراط‌کاری ها و خودویرانگری ها جان خود را از دست داد.

مثل بسیاری از همتایانش در عرصه موسیقی راک ازجمله جیم موریسون، جیمی هندریکس و جنیس جاپلین، کوبین نیز در اوج شهرت و محبوبیت خود را نابود ساخت. اما کوبین یک تفاوت عمده با نامهای ذکرشده داشت و آن اینکه او علاقه‌ای به شهرت یافتن به‌عنوان سخنگوی اعتراضات نسل خود نداشت. او همواره نگران بود که مبادا به‌خاطر موفقیت عظیم و استقبال عامه مردم از آثار موسیقی گروهش، وادار به مصالحه و تن دادن به خیلی از بازیهای رایج برای جذب مخاطب بیشتر بشود. کوبین بی‌شک شیطانی در درون داشت، و در بیرون راندن این شیاطین درونی ناکام بود.

همینها او را به کام افسردگی، مواد مخدر و عاقبت خودکشی سوق داد. ظهور گروه نیروانا در عرصه موسیقی راک اتفاقی نوین بود. تلفیق صداهای خشن و سنگین موسیقی راک با ذائقه جوان‌پسند کوبین (که برداشتی از فرهنگ پاپ به شمار می‌رفت) تعریفی تازه به ژانر موسیقی آلترناتیو بخشید. او به شمایل موسیقی متفاوت در مقابل جریان غالب موسیقی تجاری بدل شد. در سال ۱۹۸۵ کوبین هجده ساله با یک نوازنده بیس به‌نام کریست نووسلیچ آشنا شد و این آشنایی باعث تشکیل گروهی به‌نام نیروانا شد.

اولین آلبوم آزمایشی گروه Nirvana در سال ۱۹۸۸ با عنوان love bass ضبط شد و بعد اولین آلبوم تجاری و رسمی نیروانا با عنوان Bleach در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. فروش ۳۵۰۰۰ نسخه از یک گروه ناشناس و تازه‌کار، موفقیتی عظیم به حساب می‌آمد. اما در ابتدا اشعار و موسیقی آلبوم از سوی تهیه‌کننده تهاجمی و درنده‌خو ارزیابی شده بود. اما استقبال مردم از فضای غم‌بار و تیره آهنگهای آلبوم bleach ثابت کرد تهیه‌کنندگان و کارگزاران دنیای موسیقی چندان هم چیزی حالی‌شان نیست و نبض بازار و ذائقه عمومی را در دست ندارند.

پس از افزوده شدن دیو گرول به‌عنوان نوازنده درام به گروه، دومین آلبوم نیروانا با عنوان never mind در سال ۱۹۹۱ ضبط و منتشر شد. درحالی‌که تهیه‌کنندگان حداکثر روی فروش ۱۰۰ هزار نسخه‌ای آلبوم حساب کرده بودند، محبوبیت ترانه smells like teen spirit آن‌قدر زیاد شد که ۱۴ میلیون نسخه از این آلبوم ظرف یک‌سال و نیم به فروش رسید.

NIRVANA

نیروانا به یک پدیده نه‌تنها در موسیقی، که در فرهنگ زندگی نوجوانان معاصر بدل شده بود. گروه نیروانا در سال ۹۲ در جشنواره موسیقی راک بریتانیا شرکت کرد و اجرای زنده آنها توجه نسل جوان اروپای غربی را نیز به این گروه شکل گرفته در سیاتل واقع در شمال غربی آمریکا جلب نمود. در همین سال کوبین با خواننده جوان و گمنامی به‌نام کورتنی لاو ازدواج کرد. آن خواننده گمنام این روزها و پس از گذشت ده سال از مرگ همسرش، نام آشنا و فعالی است.

اعتیاد هردو به هروئین باعث شد لطمات شدیدی به تنها فرزندشان فرانسز وارد آید. خودویرانگریهای کوبین از اینجا به بعد به اوج رسید. بسیاری از اجراهای زنده گروه به‌خاطر زخم معده شدید کوبین لغو شد. وقتی انتشار سومین آلبوم گروه به تعویق افتاد، اعضای گروه تعدادی از ترانه‌های کنارمانده قبلی را در یک مجموعه جمع‌وجور سر‌ِهم کردند و با عنوان incesticide به بازار فرستادند. بالاخره در اوایل بهار سال ۱۹۹۳ سومین آلبوم نیروانا با نام In Utero منتشر شد. اختلافات فراوانی بر سر ترانه‌های این آلبوم میان اعضای گروه و تهیه‌کنندگان به‌وجود آمد تا جایی که نزدیک بود این آلبوم منتشر نشود.

فروش این آلبوم به پای موفقیت مجموعه Never mind نرسید، اما گروه هنوز روی خط موفقیت سیر می‌کرد. در پاییز ۹۳ پت اسمیر گیتاریست برای شرکت در تور آمریکا به گروه اضافه شد. اما مواد مخدر و افسردگی کوبین را نابود کرده بود. در طول این تور کوبین چندین‌بار روی صحنه دچار اووردوز شد و برنامه نیمه‌کاره تعطیل شد. در ماه مارس ۱۹۹۴ شب پیش از اجرای زنده در رم کوبین با افراط عمدی در مصرف مواد مخدر و الکل دست به خودکشی زد اما پزشکان ایتالیایی نجاتش دادند.

وقتی از ایتالیا به خانه بازگشت، با تیغ رگ دست خود را زد و این‌بار پلیس آمریکا در حمام را شکست و او را به بیمارستان منتقل کرد. پس از درمان کوبین را به یک مرکز بازپروری روانی فرستادند، اما او ظرف ۴۸ ساعت از آنجا گریخت و به خانه بازگشت درحالی‌که یک تفنگ شکاری خریده بود. کوبین آخرین‌بار روز اول آوریل ۱۹۹۴ تلفنی با کورتنی لاو همسرش صحبت کرد. پنجم آوریل مقدار زیادی والیوم و هروئین مصرف کرد و لوله تفنگ را بر دهان گذاشت و شلیک کرد. جسدش سه روز بعد کشف شد و روز چهاردهم آوریل ۱۹۹۴ در گورستان عمومی سیاتل و در حضور ۷۰۰۰ نفر از طرفدارانش دفن شد.

چند ماه پس از مرگ شبکه MTV کنسرتی از نیروانا در نیویورک با نام MTV unplugged پخش کرد که کرت کوبین و نیروانا را جاودانه ساخت. این در حالی بود که "گرول" گروه جدیدی به نام Foo fighters تشکیل داد. نووسلیچ هم به گروه Sweet ۷۵ پیوست.

موسیقی نیروانا به موسیقی طغیان و اعتراض نسل نوجوان و جوان اواخر دهه ۹۰ تبدیل شد. گروههایی چون Alice in chairs, pearl jam, sound garden به تقلید از سبک نیروانا پرداختند اما نتوانستند موفقیتی در آن ابعاد کسب نمایند. طرفداران سینه‌چاک کوبین تئوری توطئه را تقویت کرده و مرگ او را قتل دانستند. انگشتهای اتهام هم به‌سوی همسرش کورتنی لاو دراز شد.

در فیلم مستندی با نام کرت و کورتنی این اتهام به‌صراحت مطرح شد. کتابی هم در این‌باره با نام عشق و مرگ (Love and Death) به چاپ رسید که با نام فامیل همسر کوبین (Love) استعاره جالبی پدید آورد. اما مرگ کوبین مثل مرگ خیلی از مشاهیر یک معمای پیچیده و دشوار بود. گزارشهای پزشکی حاکی است در لحظه کشته شدن، آن‌قدر هرویین در رگهای کوبین جریان داشت که او قاعدتاً نمی‌توانسته تفنگ شکاری را در دست بگیرد و شلیک کند. او آن‌قدر نشئه بود که به عقیده پزشکان داشت اووردوز کامل می‌کرد و نه توان برداشتن اسلحه را داشت و نه نیازی به این کار بود.

پانزده سال پس از مرگ کوبین سبک راک آلترناتیو به یک کلیشه بدل شده و موسیقی راک با سرعت تمام به‌سوی تجاری شدن پیش می‌رود. همین امر موسیقی نیروانا را در این سالها زنده نگه داشته است.

Www.BazarMusic.Net

Michael Jackson-This Is It 2009

دانلود This Is It مايكل جكسون

Michael Jackson-This Is It 2009




ترانه های عشق و نفرت

لئونارد کوهن پس از ۱۵ سال به صحنه اجرای زنده بازگشت و نامش در تالار مشاهیر نامدار موسیقی راک اند رول آمریکا به ثبت رسید ...

کنسرت اسپانیای لئونارد کوهن همزمان با تولد ۷۵ سالگی وی پایان گرفت. این خواننده کانادایی در سن ۷۵ سالگی همچنان می‌خواند سال ۲۰۰۸ برای این هنرمند افسانه ای سبک های فولک و فولک-راک و طرفدارانش سال مهمی به شمار می رود چرا که او در این سال پس از ۱۵ سال به صحنه اجرای زنده بازگشت. علاوه بر آن دی وی دی و آلبومی متشکل از دو سی دی مربوط به کنسرت او در لندن (سال ۲۰۰۸ ) اکنون در دسترس دوستداران او قرار دارد. از سوی دیگر در همین سال بود که نام او در تالار مشاهیر نامداران موسیقی راک اند رول آمریکا Rock and Roll Hall Of Fame به ثبت رسید. آن زمان تالار مشاهیر موسیقی راک اند رول آمریکا اعلام کرد بی شک لئونارد کوهن یکی از برترین شعرای زنده و تأثیرگذار جهان به شمار می رود. اما با تمامی این ها، او برخلاف بسیاری از چهره های شناخته شده هم نسلش، در ارتباط با رسانه ها و هواداران رویه مخصوص خود را دنبال کرد و همچنان حواشی اسرارآمیز پیرامون خود و موسیقی اش را حفظ کرد.

کنسرت های لئونارد کوهن Leonard Cohen در آمریکای شمالی که از زمستان 2009 در نیویورک آغازشد تا نیمه خرداد ادامه داشت و در مجموع ۳۷ کنسرت را در شهرهای مختلف آمریکا و کانادا دربر گرفت. دوستداران او در کشورهای مختلف اروپا، از جمله انگلیس ، فرانسه ، چک ، اسلواکی ، آلمان ، اسپانیا، نروژ، ایرلند، ایتالیا، مجارستان، رومانی، اتریش و حتی ترکیه از دیدن او بر صحنه و شنیدن ترانه هایش لذت بردند.

لئونارد کوهن، نویسنده، شاعر، ترانه سرا، خواننده و آهنگساز سرشناس کانادایی و گروه پرستاره اش، در کنسرت های معمولا سه ساعته خود، حدود ۲۵ ترانه از میان بهترین و خاطره انگیزترین آثار خود در ۴۰ سال گذشته را به نمایش می گذارند.

روزنامه نیویورک تایمز پیشتر به نقل از رابت هلت از مدیران برنامه لئونارد کوهن نوشت که هربار کوهن را درکالیفرنیا میدید به برگزاری تور دعوتش می کرد وهربار کوهن با رد چنین پیشنهادی می گفت فکر نمی کند که این برای کسی اهمیتی داشته باشد.

اما اکنون پس از برگزاری بیش از صد کنسرت طی دو سال گذشته، از بخارست در شرق اروپا تا اوکلند درغرب آمریکا، لئونارد کوهن، که چون نخ تسبیح نسل پدربزرگ ها و مادربزرگ های هفتاد و چند ساله را به نوجوانان ۱۶ ساله پیوند می دهد، دریافته که تصورش صحیح نبود. برگزاری تور کنسرت های دور جهان در تابستان ۲۰۰۸ پس از گرفتاری مالی که برایش پیش آمد، مانند توپ در میان دوستداران کوهن به صدا در آمد و این استقبال کم نظیر و فروش کامل بلیط ها بار دیگر ماندگاری نام او را به عنوان هنرمندی استثنایی با صدایی مخصوص و کلامی منحصربه فرد در جهان موسیقی تثبیت کرد. خواننده ای که هنگام خواندن اشعارش گاه برروی صحنه زانو می زند و گاه می رقصد و طنازی می کند. لئونارد کوهن در کنسرت های خود پس از ۱۵ سال دوری از صحنه، با آن کت و شلوارخوش دوخت و کلاه شاپو، گلچینی از بهترین ترانه های خود در چهل سال گذشته را به مشتاقان عرضه می کند.


مردی با حنجره طلایی

در این کنسرت ها گروهی ۹ نفره کوهن را همراهی می کنند، از جمله سه خواننده گروه کر متشکل از شارون رابینسون همخوان و همکار قدیمی کوهن و چارلی و هاتی خواهران وب از انگلیس که منتقد نیویورک تایمز صدایشان را آسمانی توصیف می کند. اما تماشاگران بیشتر برای شنیدن صدای کسی آمده اند که خود کوهن در یکی از اشعارش آن را « طلایی» می خواند.

هرچند هواداران کوهن از بازگشت او به صحنه و دیدار زنده او پس از سال ها انزوا شکوهمندانه استقبال می کنند، به گفته برخی منتقدان این بازگشت، چندان هم فاتحانه نیست. او به صحنه بازگشت چرا که پولی در بساط نداشت. در سال ۲۰۰۵ این خواننده افسانه ای فولک -راک ، از یکی از مدیران مالی خود به خاطر سوء استفاده مالی شکایت کرد. این اتفاق در پی آن بود که کوهن دریافت تنها ۱۵۰ هزار دلار در حساب پس اندازش باقی مانده است.

آقای کوهن در سال ۲۰۰۵ به مجله کانادایی مک لین گفت:« مستأصل شده بودم، اما خداوند نیروی درونی قوی به من داده و به همین خاطر ویران نشدم. با این حال عمیقاَ نگران بودم.»

این اتفاق در زندگی مردی که تمام عمرش را صرف یافتن پاسخ به پرسش های مذهبی و معنوی کرده، اتفاقی کاملا مادی گرایانه و عرفی محسوب می شد. در کنار تم هایی چون عشق، سکس و ناراحتی های روحی و روانی، معنویت چه در زندگی و چه درموسیقی کوهن همواره نقشی پررنگ داشته و در اشکال مختلف وزنی سنگین را به خود اختصاص داده است.

او اکنون پس از گذران پنج سال در یک صومعه بودایی در نزدیکی لس انجلس و تمرین آموزه های بودایی و ذن و پشت سرگذاشتن درگیری های حقوقی به صحنه بازگشته است: چیزی که به نظر آمیزه ای است از دستاوردهای معنوی او و تلاش برای استوارسازی جایگاه مالی اش.

تور جهانی لئونارد کوهن که در واقع در می 2008، ( اردیبهشت ۱۳۸۷ ) از زادگاه او کانادا آغاز شد، تا پایان سال ۲۰۰۹ به طول می انجامد و نمایشی از توان جسمی و روحی مردی ۷۴ ساله است که در کنسرت های متعدد چند ساعته، در صحنه پرجنب و جوش است. روسکو بک، کارگردان موسیقایی برنامه های کوهن به نیویورک تایمز می گوید او حتی در پروازهای طولانی چهارزانو و با پشت صاف، به حالت یک راهب می نشیند.

تفسیر دعا و نیایش آسان نیست

کوهن در کنسرت های خود خطاب به جمعیت می گوید :« از این که برای شما اجرا می کنم ، به خود می بالم»، مشخص است که با آن همه انرژی و همدلی که در اجرای طولانی پیرمرد بر صحنه می بینیم در بیان آنچه می گوید جدی و ثابت قدم است. هرچند کوهن ترانه هایش را برای سرگرمی مردم ننوشته، بلکه هدفش مکاشفه درونی و خودشناسی عمیق تر بوده است. به اعتقاد منتقدان موسیقی این کیفیتی است که در کار کمتر آهنگساز و ترانه سرایی مشاهده می کنیم. کوهن چندی پیش در گفت و گو با مجله رولینگ استون گفت: « بیشتر کارهایی که میشنوم، بی اشکالند. اما حس شعاردادن یا اجرای طرحی از پیش تعیین شده را به آدم القا می کنند. اگر کسی می خواهد خودش را در کارش شکل دهد، باید برای رسیدن به هدف، خود را از این شعارها رها کند.»

به یمن وجود نسل جدید هنرمندان، بسیاری از آهنگ های متأخر لئونارد کوهن همچون Hallelujah به شهرتی همپای آهنگ های قدیمی تر و شاخص او همچون « سوزان » و Dance Me To The End Of Love رسیده اند. Hallelujah تاکنون بیش از دویست بار توسط خواننده های دیگر اجرا و ضبط شده و دو نسخه از آن تا کنون به فهرست ده آهنگ برتر بریتانیا در سال ۲۰۰۸ راه یافته و حتی توسط یکی از شرکت کنندگان در مسابقه American Idol خوانده شد.

لئونارد کوهن درباره آن دسته از ترانه هایش که توسط دیگران بازخوانی شده ادعای مالکیت ندارد و در گفتگو با نیویورک تایمز( فوریه ۲۰۰۹ ) می گوید "حس مالکیت من بر این چیزها خیلی ضعیف است. این کار نتیجه تاثیر تفکرمعنوی بر من نیست، بلکه همیشه این حالت در من وجود داشت. حس مالکیت در من آنقدر کم بوده که به این مسئله بی توجه بودم و کپی رایت بسیاری از ترانه هایم را از دست دادم".

لئونارد کوهن درباره معنای برخی ترانه های مشهور و جهانی خود می گوید « تفسیر دعا و نیایش کار دشواری است. »

نیویورک تایمز به نقل از جنیفر وارنز، همکار و همخوان سابق کوهن می نویسد:« او تمام کتاب های مقدس و دینی را در جستجوی این که چه کسی آن ها را نوشته مطالعه کرده است. اگر لئونارد یک عشق بزرگ داشته باشد، آن عشق رسیدن به خدا است.»

لئونارد کوهن می گوید تمرین ذن به او کمک کرده تا گلایه را متوقف کند و کمتر نگران تصمیم گیری هایش باشد. او می گوید:« تقدیرهمه چیز و همه کس از پیش نوشته شده. هرچه پیرتر می شوم بیشتر اطمینان می یابم این ما نیستیم که بازی زندگی را پیش می بریم و اداره می کنیم.» کوهن موفقیت اولیه خود در عرصه موسیقی را مدیون پیشینه و کارنامه ادبی موفق خود است و از آن زمان تاکنون موسیقی و کلام او پشتیبان یکدیگر بوده اند.

لئونارد کوهن در ۲۱ سپتامبر ۱۹۳۴ در خانواده ای یهودی درمونترال کانادا متولد شد. پدرش تاجر پوشاک بود و هنگامی که لئونارد نه ساله بود درگذشت. او اولین کتاب شعرش را در ۱۹۵۶ و اولین رمان خود را در ۱۹۶۳ منتشر کرد. کوهن درکنار بیست آلبوم موسیقی ، درمجموع ۱۲ کتاب منتشر کرده که آخرین آنها Book Of Longing مجموعه ای است از شعر، نثر و طراحی های او. آنطور که مجله کانادایی مک لین می نویسد Book Of Longing نخستین کتاب شعری بوده که تاکنون در صدر پرفروش های این کشور قرار گرفته است.

Www.BazarMusic.Net

میوز زیر نفوذ ریدیوهد ؟

موسیقی پیچیده ، جسور و سنگین میوز خیلی‌ها را به تحسین در باره آن ها وادار کرد. میوز پنجمین آلبوم خود مقاومت را به بازار داد.

MUSE

موسیقی پیچیده ، جسور و سنگین میوز در آلبوم Black Holes and Revelations ، خیلی‌ها را به تحسین در باره آن ها وادار کرد. صدای متی‌یو بلامی، خواننده محبوب این گروه بریتانیایی، در بسیاری از این ترانه‌ها یادآور ناله کشدار تام یورک خواننده ریدیو هد است، و در انگلیس بین اینکه میوز بهتر است یا کلدپلی بین علاقمندان موسیقی دعوا است. اما به قول اندرو پری، منتقد روزنامه آبزرور چاپ لندن، میوز به تدریج از زیر نفوذ ریدیوهد و برچسب تقلیدی بیرون می‌آید و روی پای خود می‌ایستد.
اعضای گروه Muse میوز عبارتند از: متیو بلامی نوازنده گیتار و خواننده، کریس ولستن هلم نوازنده گیتار بیس و دومینیک هاورد که درامز می زند. میوز در شهر کوچک و ساکت Teignmouth حوصله شان سر رفته بود، در نتیجه شروع کردند در کنار همدیگر ساز بزنند. آنها از 13 سالگی با هم بودند و بارها نام گروه خود را تغییر دادند. بالاخره در سال 1997 نام MUSE میوز را انتخاب کردند و اولین سی دی خود بنام Muscle Museum را به بازار فرستادند. بعد از تعدادی کنسرت های موفقیت آمیز، با نشر موسیقی ماوریک قرارداد بستند و بعد از انتشار چند تک آهنگ ، آلبوم Showbiz عرضه شد. دو سال بعد میوز Origin of Symmetry را منتشر کرد که "Hyper Music" موفق ترین آهنگ آن بود. در سال 2002 آلبومی که بطور زنده در کنسرت ها ضبط شده بود "Hullabaloo" به بازار فرستاده شد. در 2003 کار بعدی آن ها بنام Absolution باموفقیت زیاد و فروش قابل توجهی روبرو گردید. بالاخره این کار میوز علاوه بر بریتانیا در آمریکا هم که بزرگترین بازار موسیقی در جهان را در اختیار دارد، منتشر شد.

بعد از موفقیت آلبوم چهارم در آمریکا و اروپا، پنجمین و بهترین آلبوم میوز به نام "سیاهچاله‌ها و الهامات" Black Holes and Revelations ارائه شد که بلافاصله پس از انتشار در صدر جدول پرفروش ترین آلبوم های بریتانیا قرار گرفت و توسط برادران وارنر به بازار آمریکا راه پیدا کرد. البوم قبلی آن ها نیز در انگلیس اول شده بود.

Black Holes and Revelations قوی ترین، خلاق ترین، و برترین کار "میوز" بود . آلبومی حماسی پر از انرژی که تاثیر موسیقی پرینس (Prince) و سبک الکترونیک در آن دیده می شد. قدمی جسورانه به جلو که موسیقی این گروه را وارد افقی نوین کرد. این اثر توسظ"ریک کاستی" تهیه شده که کارهای ارزنده ای مانند گروه Audioslave را از او دیده ایم. اگر تا حالا نام "میوز" را نشنیده اید، این آخرین بار نخواهد بود. میوز ماندنی است!

Black Holes and Revelations

اثری متفاوت در کارنامه‌ی این گروه محسوب می‌شود. آلبومی که نه تنها توانسته هواداران را راضی کند، بلکه ترکیب‌های بدیع و هنرمندانه‌ای در آن به گوش می‌رسد که شنوندگان دیگر را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. به جرأت می‌توان گفت این آلبوم تنوع چشمگیری دارد. میوز دیگر به سازهای اصلی خودشان یعنی گیتار الکتریک، گیتار بیس و درامز اکتفا نکردند. در این آلبوم صدای پیانو، سازهای زهی، ترومپت سولو و انواع صداهای سینتسایزری به گوش می‌رسد. فضاهای متفاوتی که با این تغییر در سازبندی ایجاد شده، به کار جلوه‌ی دیگری داده است. این آلبوم با انتقاد برخی از منتقدها روبرو شد، اما برخی دیگر، در ستایش آن تا جائی پیش رفته‌اند که آن را بهترین کار این گروه می‌دانند و آن را با بهترین آلبوم‌های گروه‌هائی مثل پینک فلوید و ریدیوهد مقایسه کرده‌اند. راک پیشتاز میوز در تلفیق با موسیقی الکترونیک و سبک تجربی این گروه که از ریدیو هد الهام گرفته، میکس جالبی از موزیک راک امروز را عرضه می کند.

ترانه "تعظیم کن" مقدمه‌ای دارد شبیه یک آهنگ فیلیپ گلس Philip Glass که به تدریج اوج می‌گیرد. این ترانه، ظاهرا حمله‌ای سیاسی بود علیه جرج بوش یا شریک بریتانیائی او، آقای تونی بلر، خواننده می‌یوز متی‌یو بلامی می‌گوید تو کشوری را که اداره می‌کنی جادو کردی، همه را به خطر انداختی و برای گناهانت در جهنم خواهی سوخت. متی‌یو بلامی، خواننده و ترانه‌سرای گروه میوز Muse با تاثیرپذیری از آهنگساز پیشتاز موسیقی مینی‌مال فیلیپ گلاس گرفته تا آهنگساز سبک رومانتیک موسیقی کلاسیک، ریچارد واگنر تا گروه‌های راک مثل U2، کوئین Queen، هال اند اوتز Hall & Oates، الویس پرسلی و نیو اوردر New Order را در آلبوم چهارم خود با هم مخلوط کرده و میکس موفقی بدست آورده. گروه بریتانیائی میوز در کنار گروه Coldplay از موفق‌ترین و پرفروش‌ترین مقلدهای گروه پیشتاز Radiohead که توانست از یک فرمول برگرفته از ریدیوهد، نردبانی بسازد برای صعود به قله‌های موفقیت تجاری و هنری در موسیقی راک مدرن.
گروه میوز را تماشاگران در بریتانیا بهترین گروه در اجراهای زنده انتخاب کرده‌اند. مدتهاست عاشقان موسیقی راک در بریتانیا در وب‌سایت‌ها و برنامه‌های رادیوئی بر سر اینکه میوز بهتر است یا کلدپلی بحث می‌کنند، بحثی شبیه به آنچه در دهه 1960 جریان داشت بین علاقمندان رولینگ استونز و بیتلز.

resistance

میوز در ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹ پنجمین آلبوم خود را با نام مقاومت resistance منتشر کرد. مارک استنت این آلبوم را که از ۱۱ قطعه تشکیل شده میکس کرده است. آلبوم "مقاومت" بزرک نمایی ها ، زیادی روی ها و جنبه های دراماتیک آلبوم قبلی را ادامه می دهد. به نظر می رسد که میوز با هر آلبوم جدید سعی دارد راه های جدید و خلاق برای بلند تر شنیده شدن پیدا کند. این کار جدید چیزی ندارد جز اینکه به کار قبلی زرق و برق و تظاهر بیشتر افزوده است.

آلبوم با یک ترانه راک کلاسیک شروع میشود و "مقاومت" دومین آهنگ است که ریتم رقص دارد. طبق معمول بعضی اشعار گمراه کننده هستند و نمی توان فهمید راجع به چی صحبت می کنند ولی بدون شک اوضاع خراب جهان را به تصویر می کشند. مثلاً می گوید "عشق مقاومت ماست" Love is our resistance . اینجا به نظر می آید بلامی دارد راجع به رمان جورج اورول "1984" حرف می زند و عشقبازی نوعی مقاومت و اعتراض است. یک آهنگ حماسی دیگر درباره مبارزه طلبی که "عاشق شدن" به وجود می آورد. آهنگ بعدی Undisclosed Desires یعنی "خواسته های پنهانی" که ضرب و ریتم آن در ژانر "ریتم و بلوز" بوده و از کیبورد ارکسترال استفاده شده، تجربه جدیدی است ولی خیلی هم جالب نیست. البته باز میتوان جاه طلبی آنها را در گنجاندن چنین آهنگی در آلبومشان ستود. می رسیم به United States Of Eurasia آهنگی در مورد غرور سیاستمداران جهان که فکر می کنند همه دنیا به آنها تعلق دارد! این آهنگ شنونده را به اتحاد در مقابل این تفکرات دعوت می کند و ملودیهای غیر متعارف آهنگ همراه با الهام از سازبندی شبیه موسیقی عربی... و بخش پایانی با پیانو همراه شده و صدای بچه های معصوم و جنگ و گلوله...در پس زمینه شنیده می شود. تلاش این گروه سه نفری برای دست‌یافتن به صدائی انفجاری باعث می‌شود که ملودی‌های آنها در فضا گم شود.

3 ترک آخر آلبوم شبیه یک سمفونی اجرا شده "Exogenesis" که بیشتر تاثیرات اشتراوس و راخمانینف را روی این گروه نشان می دهد. طرفداران واقعی میوز بار دیگر از کارهای تجربی این گروه لذت خواهند برد . طبق معمول میوز آلبومی انفجاری، بلندپروازانه ، ظریف و دلفریب تولید کرده اند که طرفداران همیشگی از آن لذت خواهند برد.

Www.BazarMusic.Net

موسيقي و بهبودي

موسيقي موجب بهبود دامنه توجه دختران کم توان ذهني مي شود

نتايج تحقيقات اخير نشان مي دهد: اجراي فعاليت‌هاي موسيقيايي در افزايش و بهبود دامنه توجه دانش‌آموزان دختر كم‌توان ذهني موثر است.
به گزارش سرويس پژوهشي ايسنا منطقه علوم پزشکي تهران؛ اين بررسي توسط فاطمه هداوند خاني، کارشناس ارشد روانشناسي و آمزش کودکان استثنائي با هدف بررسي تأثير موسيقي و حركات موزون بر دامنه توجه دانش‌آموزان دختر كم‌توان ذهني انجام شده است.
در اين بررسي كه از نوع مطالعات تجربي مداخله‌يي بوده و به صورت پيش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه كنترل انجام شد، 26 دانش‌آموز دختر كم‌توان ذهني از پايه‌هاي چهارم و پنجم مركز آموزش استثنايي با استفاده از روش نمونه‌گيري در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي تعادلي به دو گروه مساوي تخصيص يافتند و سپس با انتساب تصادفي، مداخله فعاليت‌هاي موسيقيايي (شامل موسيقي و اجراي حركات موزون) در گروه آزمون به مدت 15 هفته و هر هفته دو جلسه اجرا شد.
در اين مدت گروه كنترل تحت اين تمرينات قرار نداشته و فقط برنامه درسي معمولي را دريافت مي کردند.
براي هر دو گروه قبل و بعد از اجراي مداخلات، خرده‌آزمون تيك زني از آزمون كتلر- لارنت – تيريو (KLT) به منظور سنجش دامنه توجه اجرا شد.
نتايج اين بررسي نشان مي دهد بين ميانگين نمرات پيش‌آزمون و پس‌آزمون توجه در گروه آزمون، تفاوت معني‌دار وجود داشت ولي در گروه كنترل اين تفاوت، معني‌دار نبود همچنين ميانگين نمرات توجه دو گروه كنترل و آزمون پس از مداخله تفاوت معني‌دار داشته و عملكرد گروه آزمون بهتر بود در حالي كه بين ميانگين نمرات دو گروه قبل از مداخله تفاوت معني‌داري وجود نداشت.
با استناد به داده‌هاي به ‌دست آمده مي‌توان نتيجه گرفت، با اجراي فعاليت‌هاي موسيقايي، دامنه توجه دانش‌آموزان كم‌توان ذهني بهبود مي‌يابد.
در نتايج اين بررسي آمده است كه با توجه به نوع نمونه‌گيري، امكان تعميم نتايج اين تحقيق كاهش مي‌يابد.
اين مقاله در فصلنامه علمي توانبخشي به چاپ رسيده است.

گروه اَبا موفق ترین گروه پاپ دهه هفتاد بود

موسیقی آبا بعد از سی و پنج سال هنوز می درخشد. آن ها موفق ترین گروه پاپ دهه هفتاد بودند

abba

ABBA

موسیقی آبا بعد از سی و پنج سال هنوز می درخشد گروه اَبا موفق ترین گروه پاپ دهه هفتاد بود

گروه اَبا موفق ترین گروه پاپ دهه هفتاد بود، تاریخچه این "ابر ستاره" (1) سوئدی به سال 1966 بر می گردد، موقعی که Benny Anderson خواننده و نوازنده کی بورد، که زمانی عضو گروه معروف Hep Stars بود، با Bjorn Ulvaeus گیتاریست و خواننده، گروه فولک/راک Hootenany Singers را پایه گذاری کردند.

با همکاری یکدیگر آهنگ هایی ساختند و آنها را به کمپانی تهیه موسیقی Polar Music/Union Song فرستادند، صاحب کمپانی Stig Anderson خود یکی از آهنگ سازان معروف دهه پنجاه و شصت بود. در همان حین Andersson و Ulvaeus هردو به همراه نامزدهاشان چند پروژه را آغاز کردند. نامزد Ulvaeus خواننده سوئدي Agnetha Faltskog بود، كه در همان زمان با تك آهنگ " عاشق بودم" به شهرت رسيد. در همان دوران Andersson با خوانند جاز Anni-Frid Lyngstad كه برنده جايزه استعدادهاي بين المللي شده بود، آشنا شد.

در سال 1971، فالتز کوگ وارد تئاتر شد، او نقش ماری مگدالین را در کار تولیدی "اندرو لوید وبر" به نام "سوپر استار مسیح مقدس" قبول کرد وبا اجرای آهنگ "نمی دانم چگونه او را دوست بدارم" توانست شهرت چشمگیری بدست آورد. در سال بعد، بنی اندرسون و بیورن اولواس به همراه فالتزکوگ و لینگستید با ساخت آهنگ "مردم به عشق نیاز دارند" به موفقیتی بین المللی دست یافتند. این موفقیت برای آنها راهی شد تا در مسابقه موسیقی اروپا شرکت کنند، آنها تحت نام ثقیل "بیورن، بنی، آگنتا و فریدا" آهنگ "رینگ، رینگ" را خواندند، این آهنگ با وجود اینکه بینندگان از آن به شدت استقبال کردند، اما داوران آن را در جایگاه سوم قرار دادند.

در سال بعد، با نام آبا Abba (به پیشنهاد استیگ اندرسون این نام برای گروه انتخاب شد که ازچهار حرف اول نام اعضاء تشکیل شده) با اجراي آهنگ "واترلو" Waterloo توانستند بعنوان اولین گروه سوئدی جایزه اول "مسابقه موسیقی اروپا" را از آن خود کنند. اما با شکست آهنگ در جداول موسیقی، گروه کمی از آن موفقیت اولیه خود فاصله گرفت. با تمام این احوال، در سال 1975 آبا با آهنگ "اس. او. اس" توانست نه تنها در آمریکا و انگلیس بلکه در کشور های خارجی زبان همانند اسپانیا و آلمان به موفقیتی تک و بی نظیر دست یابد. پس از این آهنگ موفقیت ها به دنبال هم آمدند، آهنگ هاي شاهكاري از جمله " ماما میا"، "فرناندو" و "دنسینگ کویین" Dancing Queen ( تنها آهنگی از آبا که شماره یک در جدول آمریکا شد)، با گذشت زمان در بهار 1976 گروه در جایگاهی قرار گرفت که توانست اولین آلبوم آهنگ های برتر خود را منتشر کنند.

شهرت آبا تا سال 1977 ادامه داشت، زمانی که هر دو آهنگ "مرا بشناس، تو را می شناسم" knowing me knowing you و " به نام بازی"The Name of The Game به ایستگاههای رادیویی فرستاده شد. همچنین اعضاي گروه در فیلمی به نام آبا ايفاي نقش کردند که در سال 1978 اکران شد. در همان سال اندرسون و لینگستید ازدواج کردند. اولواس و فالتزکوگ هم که در سال 1971حلقه به دست کرده بودند، پس از چند ماه از هم جدا شدند. در حقیقت در این دوره عذاب عشق و عاشقی موضوع اکثر آهنگ های گروه بود! كمي پس از آهنگ هاي Voulez-vous 1979 و "سوپر تروپر" در سال 1980، اندرسون و لینگستید نیز طلاق گرفتند. یک سال بعد، آلبوم "ویزیتور" که آخرین کار گروه بود به بازار آمد و پس از دسامبر 1982 که تک آهنگ "تحت حمله" under attack منتشر شد، اعضا بطور رسمی از یکدیگر جدا شدند.
گرچه تمام اعضاء کارهایی را به تنهایی آغاز کردند_لینگستید و فالتسکوگ هر دو آلبوم های خود را ساختندو اندرسون و اولواس با "تیم رایس" در موزیکال "شطرنج" همکاری کردند_ اما هرگز هیچ کدام آنها به شهرت اولیه گروه دست نیافتند، این شاید بیشتر بدلیل این بود که برای اکثر دنیا، مخصوصاً اروپا و استرالیا آن آبا معروف و خارق العاده هنوز از بین نرفته بود. جمع آوری دوباره کارهای گروه و کنسرت های آنها باعث شد که گروه آبا حتی پس از جدایی در جداول تاپ دنیا حضور پیدا کند، هنرمندان بسیاری از این جمع چهار نفره الهام گرفتند، از آن جمله می توان به چندی اشاره کرد مانند گروه انگلیسی Erasure که مجموعه ای از آهنگ های آبا را دوباره سازی کرد و گروه استرالیایی Bjorn Again بعنوان نمایی از آبا به موفقیت دست یافت. در سال 1993 در تور معروف گروه راک ایرلندی U2 در استاکهولم که" Zoo TV" نام داشت یو تو به همراه اندرسون و اولواس آهنگ "دنسینگ کویین" را اجرا کردند_ همچنين فیلم عروسی موریل، به خاطر زیبا به تصویر در آوردن زندگی دخترکی که خوشبختی خود را در موسیقی آبا می جوید، کمک کرد تا کارهای گروه مورد توجه نسلی جدید از طرفداران موسیقی و فیلم قرار بگیرد.
با موفقیت فیلم سینمایی ماما میا (محصول سال 2008) که در آن آهنگ های آبا توسط هنرپیشگان فیلم اجرا می شوند، بار دیگر نام گروه آبا مطرح شده و موسیقی ساده ولی زیبای آن ها مورد توجه نسل جوان قرار گفته است. موسیقیABBA بعد از سی و پنج سال هنوز می درخشد.

Www.BazarMusic.Net

واکنش تند به اعلام دستمزدها از تلویزیون

واکنش‌ها به اعلام دستمزدهای بازیگران سینما از تلویزیون
واکنش تند شهاب حسینی، جواد رضویان، شفیعی جم، شاکردوست و امیر جعفری به اعلام دستمزدها از تلویزیون

اعلام رقم دستمزد بازیگران سینما باواکنش های مختلفی در بین بازیگران مسئولان ،نمایندگان مجلس و ....رو برو شده است .در جدید ترین واکنش تعدادى از بازيگرانى که نام و رقم دستمزد آنها از طريق رسانه ملى اعلام شده نيز در گفت‌وگوهايى به ارقام اعلام شده اعتراض داشتند.

شهاب حسيني
به نوشته حیات نو شهاب حسينى دراین باره گفته است : به شدت رقم دستمزد اعلام شده را تکذيب مى‌کنم و درست نيست. اگر اعلام اين ارقام براساس تحقيقات بوده بهتر مى‌بود که اسناد آن نيز منتشر مى‌شد، اگر براساس فرضيات يک نفر صورت گرفته که مايل به ادامه پيدا کردن آن نيستم چون بحثى است براى ايجاد حاشيه بيشتر و به همين دليل مخالف رسانه‌اى شدن اين قبيل مباحث بوده و هستم و بارها گفته‌ام که بايد کار کارشناسى پيرامون چنين مسائلى صورت بپذيرد و سپس مطرح شود.

سيدجواد رضويان
رضويان مى گويد: متاسفانه اين بزرگواران اطلاعات صحيحى ندارند و بنده از همين طريق تکذيبيه خود را نسبت به رقم دستمزد گفته شده اعلام مى‌کنم. گوينده اين مطالب که بنده اصلا جايگاه ايشان را نمى‌دانم، بدون هيچ‌گونه سند و مدرکى چنين اتهامى را از طريق تلويزيون به گوش مردم مى‌رسانند. مى خواهم بدانم که اگر اين رقم درست بود ايراد را چه مى‌دانند وقتى فيلمى با حضور فردى يک ميليارد تومان بفروشد آيا گوينده اين مطالب يک سکه هديه مى‌دهند؟ يا اينکه اصلا مگر زورى در کار است که تهيه‌کننده پول پرداخت کند؟ اگر قانونى وجود داشت و ما جز آن عمل مى‌کرديم جاى نقد وجود داشت اما حالا که سقفى براى دريافت دستمزد وجود ندارد و اگر قانونى باشد ما احترام مى‌گذاريم. اميدوارم فردى که در تلويزيون اين مسائل را عنوان کرده بتواند حداقل يکى از قراردادهاى 60 ميليونى بنده را ارائه کند چون پيگيرى اين ماجرا براى نام‌بردگان کار آسانى است اما پيگيرى نمى‌کنيم چون ايشان ارزش اين صرف انرژى را ندارند و اصل ماجرا عشق من به مردم است اين مسائل اهميت ندارد.

رضا شفيعى‌جم
شفيعى جم اعتقاد دارد: به هيچ‌وجه اينطور نبوده که اعلام شده. سينما و جنس کار ما اينگونه است که در بيشتر موارد با تهيه‌کننده توافق صورت مى‌پذيرد، رقم قبلى که من دريافت کردم هفت ميليون تومان بوده نه 40 ميليون، بعضى از افراد تلاش کرده‌اند بازيگر بشنود اما چون مردم انتخابشان نمى‌کنند و علاقه‌اى به آنها ندارند به گونه قصد مطرح کردن خود را دارند. مهم اين است که مردم جايگاه افراد را در سينما مشخص مى‌کنند نه اشخاص مردم به ما لطف دارند، دوست دارند و براى اين علاقه هزينه مى‌کنند و بليط مى‌خرند و به سينما مى‌آيند.

الناز شاکردوست
شاکر دوست مى گويد: اگر رقم اعلام شده هم درست باشد بازيگرى که ماليات پرداخت مى‌کند چه خلافى را مرتکب شده که بايد مورد انتقاد قرار بگيرد؟ من به شخصه با رسانه‌اى شدن اين رقم‌ها که مبناى درستى هم ندارند مخالفم. اصلا کار درستى صورت نگرفته، به اين دليل که به شکل يکجانبه قضاوت کردن در رابطه با درآد افراد بدون بيان سختى‌هاى کار آنها درست نيست.

امير جعفرى
جعفرى هم عنوان مى کند: سوال من اين است که آيا آقايان حاضر به بيان ميزان دستمزد خودشان از محل‌هاى گوناگون در تلويزيون هستند که درآمد افراد را در تلويزيون مطرح مى‌کنند؟ خيلى جاهاى ديگر مانند فوتبال هست که دستمزدها بسيار نجومى است چرا آنجا مورد نقد قرار نمى‌گيرد، مگر ما بيمه هستيم؟ شما به وزارت کار که برويد متوجه مى‌شويد بازيگرى را اصلا به عنوان شغل محسوب نمى‌کند، اگر من از نظر جسمى دچار مشکل شوم و امکان بازى پيدا نکنم چه اتفاقى خواهد افتاد؟ آيا کسى پيگير مسائل خواهد بود. اميدوارم آقايان مدارک خود را مبنى بر دريافتى بنده ارائه بکنند.


مالیاتهای سنگین درانتظار دستمزدها
از سویی دیگر علیرضا سجاد پور مدیر کل اداره نظارت وارزشیابی اعلام کرده که از این به بعد تمامی بازیگرانی که دستمزدهای خارج از عرف در یافت می کنند باید مالیاتهای سنگینی بپر دازند .
سجاد پور به روز نامه بانی فیلم گفته :در این مورد جهش غیر متعارف دستمزدها قابل اهمیت است که این مسئله باعث نارضایتی دربین دیگر عوامل و بازیگران می شود و باعث شده بعضی از بازیگران از این روش نامتعارف پیروی کرده و آنها هم میزان دستمزدهایشان را بالاببرند . این بالا رفتن هزینه دستمزدها در نهایت باعث می شود که هزینه عمومی تولید یک فیلم هم بالا برود و این مسئله ایست که که با سیاستهای ما برای رونق سینما و فروش فیلمها همخوانی ندارد .

سینما جولانگاه مانکن ها
از سویی دیگر سید رمضان شجاعی کیاسری عضو کمیسیون فرهنگی و نماینده مردم ساری در گفت وگویی باانتقاد از وضعیت فعلی سینما مدعی شده است :سینمای ایران در حال حاضر جولانگاه مانکن هاست و باید از این وضعیت خارج شود .او گفته که :تیپ ،تصویر شکل وقیافه بخشی از جلوه های زیبایی کار است اماهمه کار نیست .کار اساسی و اصیل آن است که بتوانیم نیاز های فرهنگی جامعه را بشناسیم و با زبان زیبای هنر آن را به جامعه برای فرهنگ سازی ارائه دهیم .

تلویزیون عامل مهم افزایش دستمزدها
همچنین علی معلم مدیر مسئول ماهنامه سینمایی دنیای تصویر در یادداشتی که درروزنامه تهران امروز منتشر کرد دیدگاههای جالبی را دراین زمینه مطرح کرده است .به اعتقاد علی معلم :نكته‌اي كه در پردازش تلويزيون درباره موضوع عدالت در دستمزد بازيگران سينما به نظر مي‌رسد اين است كه خود تلويزيون يكي از عوامل موثر در اخلال دستمزد بازيگران سينماست. فاش كردن رقم قرارداد بازيگران به اين شكل باعث از بين رفتن اعتبار سينما مي‌شود. هرچند كه تلويزيون در فيلم‌ها و سريال‌ها و به طور كلي در مجموعه‌هاي نمايشي توليدي خود به ضرب حضور بازيگراني با دستمزدهايي كه به ايشان پرداخت مي‌كند سبب شده تا قيمت‌ها در سينما هم روند صعودي خود را طي كند و همين بازيگران با دستمزد‌هاي عجيب و غريب به سينما بيايند. بهتر بود تلويزيون جوال دوزي به خود مي‌زد !