۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

بتهوون

بتهوون، خالق ناشنوای آثار ماندنی در عالم موسیقی

Beethoven

بیوگرافی : «لودویگ‌ فان بتهوون» در ۱۷ دسامبر سال ۱۷۷۰ در شهر بن دیده به ‏جهان گشود. پدر او «یوهان» نوازنده دربار بن بود که علاقه‌ دیوانه‌واری به مشروب داشت. ‏از مادر بتهوون همیشه به عنوان بانویی مهربان، باشخصیت و خوش‌قلب یاد می‌‌شود. ‏بتهوون از مادر خود به عنوان بهترین دوست خود یاد می‌‌کرد.‏ بتهوون در همان اوایل کودکی به موسیقی علاقه‌ نشان داد و پدرش روز و شب و گاه به ‏‏‌زور کتک به تعلیم وی همت گماشت. شکی نبود که این کودک استعداد خدادادی داشت ‏و پدرش پرورش موزارت دیگری از وی در سر می‌‌پروراند.‏

لودویگ برای آموختن ارگ و ترکیب‌های موسیقیایی نزد موسیقیدان بزرگی چون «گوتلوب نیفه» به تحصیل پرداخت‏‎. ‎در ژوئن ۱۷۸۴ و به سفارش نیفه، لودویک در حالی که تنها ۱۴ ‏سال داشت به عنوان نوازنده‌ ارگ در دربار «مارکسیمیلیان فرانز» عضو هیئت گزینش شهر ‏کوگولن منصوب شد‎ ‎‏ و سپس ساکن شهر وین شد.‏

شخصیت : بتهوون بیشتر اوقات با خویشاوندان و بقیه مردم نزاع و به تلخی برخورد ‏می‌کرد. شخصیت بسیار مرموزی داشت و برای اطرافیانش به مانند یک راز باقی ماند. ‏لباسهایش کثیف و به هم ریخته بود. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی می‌کرد. ‏بسیار تغییر مکان می‌داد. طی ۳۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگی‌اش را ‏تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بی‌دقت بود و اکثر اوقات مشکل
مالی داشت.‏

بتهوون هیچگاه در خدمت اشراف وین نبود. بر این اعتقاد داشت که هنرمندان به اندازه ‏اشراف قابل احترام‌اند. ‏
وِجهه او به قدری بزرگ بود که وقتی در سال ۱۸۰۹ تهدید کرد که پستی را خارج از اتریش ‏خواهد پذیرفت، سه نفر از نجبا ترتیبات خاصی برای نگهداشتن وی در وین به عمل آوردند. ‏

بتهوون شیوه زندگی خاصی را برای خود انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه ‏داد ، به جای کار برای کلیسا یا دربار ، به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از ‏برگذاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عده‌ای از اشراف که به ‏توانایی او پی برده بودند و به او می‌دادند، تأمین می‌کرد.‏


Beethoven

ناشنوایی و تئوری‌ها :‏ در ۲۸ سالگی شنوایی بتهوون رو به نقصان گذاشت ، در آغاز وی از تینیتوس رنج می‌برد و ‏برای عیان نشدن کم‌شنوایی از مکالمات اجتناب می‌کرد ، در اوایل بیماری وی از سمعکی ‏استفاده می‌کرد که به وسیله نوار سری که می‌بست مخفی می‌شد و دست‌هایش را ‏برای کارهایش آزاد می‌گذاشت. اما در ۴۴ سالگی بتهوون کاملا کر شده بود.‏
احتمال فراوان دارد که آسیب شنوایی بتهوون به خاطر فشرده شدن عصب هشتم به ‏خاطر بیماری پجت باشد ، سر بتهوون کاملا بزرگ بود و پیشانی کاملا برجسته‌ای ‏داشت ، آرواره بزرگ و چانه جلوآمده‌ای داشت ، ویژگی‌هایی که با بیماری پجت ‏سازگارند. نوشته‌ها نشان می‌دهند که به خاطر بزرگ شدن استخوان‌ها کلاه و کفشش ‏دیگر اندازه‌اش نبود.‏

البته در فیلم محبوب جاودان ‏Immortal Beloved‏ که بر اساس زندگی بتهوون ساخته شده است ، سه تئوری به عنوان دلایل کاهش شنوایی بتهوون مطرح شده است :‏
نوروسیفیلیس ، آسیب‌هایی که به خاطر افتادن‌های متعدد و سایر آزار و اذیت‌های پدر بتهوون در کودکی متحمل شده بود و بلاخره اتواسکلروزیس. ‏

این سه تئوری متعاقب اتوپسی که در وین در ۲۷ مارس ۱۸۲۷ روی جسد بتهوون انجام ‏شد انجام شد ، تا حد زیادی اعتبار خود را از دست دادند. کالبدشکافی بتهوون به وسیله کارل روکیتانسکی انجام پذیرفت که لقب پدر آناتومی آسیب‌شناسانه را هم بر خود دارد.‏ روکیتانسکی در حین تشریح بتهوون متوجه جمجمه پرچگال یکنواخت و ضخیم و اعصاب شنوایی چروک‌خورده شد ، که در بیماری پجت دیده شوند ، به علاوه مطالعات بعدی شواهدی از آرتریت شریان‌های شنوایی و یا اوتیت مدیای مکرر را نشان ندادند.‏ بنابراین با توجه به این شواهد بهترین تئوری برای توجیه علت ناشنوایی بتهوون همین بیماری پجت است.‏

مختصری درباره بیماری پجت : بیماری پجت ‏Paget‏ که به آن استئیت دفورمان هم گفته می‌شود ، یک بیماری غیربدخیم است که باعث افزایش جذب استخوانی و در پی ‏آن رسوب یک ماتریکس استخوانی پرچگال و بی‌نظم می‌شود که به طور غیرمؤثر کانی ‏شده است.
منشأ بیماری نامشخص است و غالبا مبتلایان به آن بی‌علامتند. در بیماران ‏علامت‌دار بر حسب استخوانی که درگیر شده علایم متغیرند : درد استخوانی ، سر درد ، ‏کاهش حی شنوایی یا بینایی از جمله علایم بیماری هستند. تشخیص معمولا به وسیله ‏رادیوگرافی انجام می‌شود و بیس‌فسفونات‌ها درمان معمول بیماری هستند. ‏

افسردگی : به دنبال ناشنوایی بتهوون به شدت افسرده شد و به الکل پناه برد. همین ‏افسردگی بود که باعث مهاجرت وی از وین به شهر کوچکی در اتریش به نام Heiligenstadt‏ شد ،جایی که در آنجا مقاله‌ای مشهور به رشته تحریر درآورد و در آن نوشت که او اگر به عنوان یک موسیقیدان دیگر توانایی شنیدن نداشته باشد دیگر دوست نخواهد داشت که به این زندگی ناعادلانه ادامه دهد. ‏ اما عشق وی به موسیقی مانع از خودکشی شد و بتهوون دریافت که هنوز زوایای ‏بسیاری از موسیقی را کشف نکرده است؛ به همین دلیل نه تنها خودکشی نکرد بلکه به ‏وجود علم به این که ناتوانی جسمی وی روزبه‌روز بدتر خواهد شد آثار بسیار زیادی از خود ‏به یادگار گذاشت.‏ سونات‌های استثنایی وی برای پیانو مثل توفان و اپوس ۳۱، سمفونی شماره‌ ۲و۳ ، ارویکا ‏و سمفونی نهم در این دوران خلق شدند. در واقع شمار قابل توجهی از آثاری جاودانی که ‏از ذهن بتهوون نشأت گرفت ، هیچگاه به وسیله خود وی شنیده نشد.‏
سمفونی نهم : در دوره‌ای که بتهوون سمفونی شماره ۹ را می‌ساخت کاملا ‏ناشنوا بود و از ناشنوایی احساس شرم می‌کرد و گوشه گیری اختیار می‌کرد.‏
بتهوون علاقه خاصی به شیلر داشت و در سمفونی شماره ۹ نیز شعر "در ستایش ‏شادی" او را استفاده کرد.‏

ساخت سمفونی شماره ۹ دو سال طول کشید (از سال ۱۸۲۲ تا ۱۸۲۴) و اولین بار در ‏می ۱۸۲۴ در وین به روی صحنه رفت. ‏ سند معتبری وجود دارد مبنی بر اینکه وقتی این شاهکار وی اجرا می‌شد ، در هنگام کف ‏زدن و تشویق بی ‌امان حضار وی قادر به شنیدن صدای تشویق نبود و با اشاره اطرافیان ‏وی به عقب برگشت تا متوجه تشویق تماشاچیان بشود ، در این لحظه وی به حدی متأثر ‏شد که ناخود‌آگاه گریست. ‏

هیچ نظری موجود نیست: